دوستان عزیز به وبلاگ ناکجا آباد خوش آمدید

Donnerstag, 31. Dezember 2009

راه حل های پنجگانه میرحسین موسوی برای خروج از بحران

راه حل های پنجگانه میرحسین موسوی برای خروج از بحران


نوروز: میرحسین موسوی در بیانیه ای به مناسبت وقایع عاشورای حسینی و روزهای پس از آن ضمن انتقاد از برخوردهای خشونت آمیز نیروهای حکومتی با ملت عزادار ایران راه حل های پنجگانه خود را برای خروج وضعیت بحرانی فعلی ارائه کرد. این نامزد معترض به نتایج انتخابات ضمن خودجوش خواندن اعتراضات مردمی در تاسوعا و عاشورای حسینی در راه حل های پنجگانه خود بر اهمیت مسئولیت پذیری مستقیم دولت در مقابل ملت و مجلس و قوه قضائیه در مقابل مردم، تدوین قانون شفاف و اعتماد برانگیز برای انتخابات، آزادی زندانیان سیاسی و احیاء حیثیت و آبروی آنها ، آزادی مطبوعات و رسانه ها و به رسمیت شناختن حقوق مردم برای اجتماعات قانونی تاکید کرد.

به گزارش نوروز متن کامل بیانیه به شرح زیر است:

بسم الرحمن الرحیم

السلام علیک یا ابا عبدالله. انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و وال لمن والاکم و عاد لمن عاداکم. فیالیتنی کنت معکم فافوزا فوزا عظیما

همواره به اینجانب و دوستان گفته می شد که اگر شما اطلاعیه ندهید مردم به خیابانها نخواهند آمد و آنان از اعتراضات و مطالبات خود دست برخواهند داشت وآرامش به کشور برخواهد گشت. بنده به عنوان یک همراه جنبش عظیم سبز مردمی با این نظر موافق نبودم و می اندیشیدم که تا اصلاحات لازم با تکیه براصول روشن که می توان آنها را از قانون اساسی استخراج کرد، صورت نگیرد ، آب رفته به جوی باز نخواهد گشت.

برای مراسم عاشورای حسینی علیرغم درخواستهای فراوان، نه جناب حجت الاسلام و المسلمین کروبی اطلاعیه دادند و نه حجت الاسلام و المسلمین خاتمی اطلاعیه صادر کردند و نه بنده و دوستانم. با این وصف یک بار دیگر مردمی خداجوی به صحنه آمدند و نشان دادند که شبکه های وسیع اجتماعی و مدنی که در طول انتخابات و بعد از آن به صورت خود جوش شکل گرفته است، منتظر اطلاعیه و بیانیه نمی مانند. در حالی که مردم نه روزنامه همراه و مشوقی در کنار خود داشتند و نه از صدا و سیما، به عنوان رسانه ای ملی و بی طرف و منصف و عاقل بهره می بردند. باز همه ملت ها و جهانیان شاهد بودند که در میان طوفانی از تهدیدها و تبلیغات و تکفیرها و اهانتها، عزاداران حسینی در این روز مقدس حسین حسین گویان به صورت مسالمت آمیز و بدون شعارهای تند روانه میدانها و مسیرهایی شدند که خود انتخاب کرده بودند و این بار نیز چون دفعات گذشته با اعمال تحریک آمیز مواجه شدند، خشونت های غیرقابل باور چون زیر کردن راهپیمانان، تیراندازی نیروهای لباس شخصی که امروز هویت آنها بر کسی پوشیده نیست و روز بروز پرده از چهره آنان و سرانشان کنار زده می شود، فاجعه ای را آفرید که اثرات آن به این زودی از صحنه سیاسی کشورمان رخت برنخواهد بست.

مشاهده فیلم های تکان دهنده عاشورا نشان می دهد که اگر شعارها و حرکات جاهایی به سمت افراط غیر قابل قبول کشانده می شود، ناشی از به زیر انداختن افراد بی گناه از روی پل ها و بلندی ها، تیراندازی ها و آدم زیر کردن ها و ترورهاست . جالب آنکه در بعضی از این فیلم ها دیده شده است که مردم در پشت چهره نیروهای انتظامی و بسیجی مهاجم برادران خود را می بینند و در شرایط بحرانی و پر از خشم و هیاهوی آنروز سعی می کنند بدانها آسیبی نرسد. اگر صدا و سیما یک جو انصاف و عقل داشت می توانست برای تلطیف فضا و نزدیک کردن مردم به همدیگر گوشه ای از این صحنه ها را نشان دهد. ولی هیهات! جریان روزهای بعد از عاشورا و گسترش دستگیریها و دیگر تمهیدات دولتی نشان می دهد که مسئولان اشتباهات گذشته را این بار در وسعت بیشتر تکرار می کنند و آنها می اندیشند سیاست ارعاب تنها راه حل است.

گیرم که چند روز با دستگیریها ، خشونت ها ، تهدیدها و بستن دهان روزنامه ها و رسانه ها سکوت برقرار گردید، تغییر قضاوت مردم را نسبت به نظام چگونه حل می کنید؟ تخریب مشروعیت را چگونه جبران می نمائید؟ نگاه ملامت آمیز و متعجب همه جهانیان از این همه خشونت یک دولت به ملت خود را چگونه تغییر می دهید؟ با مشکلات بر زمین مانده اقتصادی و معیشتی کشور که به دلیل ضعف مفرط دولت روزبروز وخیم تر می شود چه می کنید؟ با چه پشتوانه ای از کارآمدی و انسجام ملی و سیاست خارجی موثر، سایه قطعنامه ها و امتیازخواهی های بیشتر را در سطح بین الملل از سر کشور و ملتمان دور می کنید؟

اینان می اندیشند با عقب راندن نخبگان و روشنفکران و دانشگاهیان و فعالان از صحنه سیاسی خواهند توانست بدون پرداختن ریشه ای به مسائل امروز کشور به دیروز قبل از انتخابات برگردند؟ اما کسانی که تاریخ را خوانده اند و کمی با ماهیت پیچیده جوامع آشنایی دارند می دانند که این تفکر ناشی از یک توهم واقع گریز و پناه بردن به رویکردهای کم عمق و گول زننده است .

بنده به صراحت و روشنی می گویم فرمان اعدام و قتل و زندانی کروبی و موسوی و امثال ما مشکل را حل نخواهد کرد . سخنان روز چهارشنبه میدان انقلاب و قبل از آن نماز جمعه هفته پیش دانشگاه که توسط چهره های منتسب به نظام ایراد گردید، نتایج هر نوع اقدام تروریستی را مستقیما به سمت کانون نشانه خواهد رفت و گره مشکل بحران کنونی را نا گشودنی خواهد ساخت. گوساله و بزغاله خواندن بخش عظیمی از جامعه و خش و خاشاک نامیدن آنان و مباح کردن خون عزاداران حسینی فاجعه ای است که هم اکنون توسط افرادی مشخص و صدا و سیما در جامعه رخ داده است. این چه سخنرانی است که از تریبون دولتی مردم را به جنگ با یکدیگر دعوت می کند و یک عده را حزب الله می نامد و عده ای دیگر را حزب الشیطان؟ بارها در یک سخنرانی کوتاه اعلام می کند مردم توجه کنید جنگ است! آیا این سخنان دعوت به جنگ و شورش داخلی نیست ؟ با توجه به استفاده از اصطلاحات مذهبی و اشاره به آیات و روایات ، این مراجع عظام و روحانیون فاضل هستند که می توانند بگویند با این گونه اشخاص چه می توان کرد؟

آنچه به بنده به عنوان یک فرد کوچک این جامعه مربوط می شود استقبال از هر هجمه ای در راه اسلام و کشور عزیزمان است و سخنان چند روز اخیر بنده را به یاد کلام امام رحمه الله علیه می اندازد که " بکشید ما را ، ما نیرومند تر می شویم". بنده ابایی ندارم که یکی از شهدایی باشم که مردم بعد از انتخابات در راه مطالبات به حق دینی و ملی خود تقدیم کردند و خون من رنگین تر از آن شهدا نیست.

بنده به صراحت می گویم تا وجود یک بحران جدی در کشور به رسمیت شناخته نشود، راهی برای خروج از مشکلات و مسائل پیدا نخواهد شد. عدم اذعان به بحران ، توجیه گر ادامه راه حل های سرکوبگرانه خواهد شد. اذعان به وضعیت بحرانی می تواند راه حل را نه در سرکوب که بر سر آشتی ملی قرار دهد . تهمت بی دینی و همراهی با قدرتهای بیگانه مستکبر و افراد بدنام و جریانهای منحوسی چون منافقین به فرض آنکه به حذف فیزیکی تعدادی از خدمتگزاران اسلام و مردم منتهی شود ناشی از چشم بستن به ماهیت مشکلات ملی کشور است. من به عنوان یک دلسوز می گویم منافقین با خیانت ها و جنایت های خود مرده اند، شما برای کسب امتیازهای جناحی و کینه ورزی آنها را زنده نکنید .

من لازم می دانم قبل از آنکه راه حل خودم را برای خروج از بحران مطرح سازم ، برهویت اسلامی و ملی و مخالف سلطه بیگانگان و وفادار به قانون اساسی ما و جنبش سبز تاکید نمایم. ما پیروان اباعبدالله حسین علیه السلام هستیم. ما شیفتگان حریتی هستیم که منادیش آن امام مظلوم بود . ما پیرو کسی هستیم که در قلمرو وسیع اسلامی ربودن خلخالی از پای یک زن را برنمی تابید. ما معتقد به تفسیر رحمانی از اسلام هستیم که انسانها را یا هم کیش هم می دانند و یا همسانانی در خلقت. نگاهی که بر کرامت ذاتی انسان باور دارد و برنمی تابد که ضارب او در زندان با غذایی جز شبیه غذای او نگهداری شود و یا مورد شکنجه و امثال آن قرار گیرد.

بنده و دوستان عزیزم که امروز بسیاری از آنها در زندانها محبوس هستند پای بندان سرسخت استقلال کشور هستیم و از اینکه بازار اسلامی ما تبدیل به یک بازار مکاره برای کالاهای بیگانه شده است رنج می بریم. ما به شدت با فساد موجود که ناشی از سیاستهای سوء و عدم تدبیر است مخالفیم. ما می گوئیم نهاد بزرگ و تاثیر گذاری چون سپاه اگر هر روز چرتکه بیاندازد که قیمت سهام چقدر بالا و پائین رفته نمی تواند از کشور و منافع ملی آن دفاع نماید؛ هم خود به فساد کشیده می شود و هم کشور را به فساد می کشاند . ما می گوئیم و حاضریم در مباحثات نشان دهیم که امروز منافع و حقوق مستضعفان و کارگران و کارمندان و سایر اقشار ملت در یک فساد بزرگ در حال غرق شدن است . جنبش سبز مخالف دروغ است و آنرا آفتی خانمان برانداز برای کشور می داند و از اینرو دروغ های سیاسی و امنیتی و اقتصادی و فرهنگی و امثال آنرا خطری بزرگ برای کشور می دانیم.

ما یک دولت و نظام صادق و رئوف و با شفقت و مبتنی بر آراء مردم می خواهیم که به تنوع آراء و عقاید مردم نه به شکل تهدید که بلکه بصورت یک فرصت نگاه کند. ما سرک کشیدن به زندگی خصوصی مردم، تفتیش عقاید، تجسس، بستن روزنامه ها و محدود کردن رسانه ها را مخالف دین مترقی و رهایی بخش خود و مخالف قانون اساسی برآمده از این دین می دانیم. ما ضایع کردن یک ریال از بیت المال را در جهت اهداف باندی و جناحی حرام می دانیم و می گوئیم که سند چشم انداز ملی بیست ساله که به تایید همه ارکان نظام رسیده است امروز به یک ورق پاره بی ارزش تبدیل شده است. ما هشدار می دهیم که رقیبان بزرگی در منطقه با رشدهای اقتصادی دو رقمی در حال ظهور هستند و روز به روز قوی تر می شوند . درحالیکه ما متاسفانه از دادن یک بودجه سالانه و نگهداشتن حسابهای ذخیره ارزی و امانت در سپرده های مردم و پاسخگویی در مقابل دیوان محاسبات عمومی و مجلس شورای اسلامی عاجز هستیم .

ما نه آمریکایی هستیم و نه انگلیسی . تا حال نه کارت تبریکی برای روسای کشورهای بزرگ فرستاده ایم و نه امید یاری آنها را داریم و می دانیم با اصالت قدرت در روابط بین اللمل هر کشور به دنبال منافع ملی خود است و ما بیزار از کسانی هستیم که بر عرف و اعتقادات دینی و ملی ملت خود احترام نمی گذارند . و مضحک است که بما تهمت اهانت به قرآن ، عاشورای امام حسین یا پاره کردن عکس حضرت امام قدس سره زده شود . مسلما حرمت شکنی اگر در روز عاشورا صورت گرفته باشد مورد تایید ما نیست، اما بدترین نوع حرمت شکنی را کشتن بندگان بیگناه و عزادار در روز عاشورا و در ماههای حرام می دانیم .

اما من برآنم که راه حل مشکلات پیش آمده و بحران موجود چنین است؛ وضعیت کشور امروز چون رودخانه خروشان و عظیمی است که سیلابهای تند و حوادث گوناگون باعث طغیان و گل آلود شدن آن شده است . راه آرام کردن این رودخانه بزرگ و روشن ساختن و زلال کردن آب آن در یک اقدام سریع و عاجل امکان پذیر نیست . اندیشیدن باین گونه راه حلها که عده ای توبه کنند و عده ای معامله کنند و بده و بستانی صورت گیرد تا این مشکل بزرگ حل شود عملا به بیراهه رفتن است .

بنده راه حل را در روانه ساختن نهرها و چشمه هایی از آب روشن و شیرین به بستر این رودخانه می دانم که بتدریج و طی یک فرآیند تدریجی کیفیت آب و وضع رودخانه را تغییر دهد . و نیز اعتقاد دارم که هنوز دیر نشده است و نظام ما آن قدرت را دارد که در صورت تدبیر و در صورت داشتن یک نگاه احترام آمیز و توام با ملاطفت به همه ملت و اقشار آن این مهم را بانجام برساند . بنده تعدادی از این راه حلها را که چون نهرها و چشمه هایی از اب روشن می تواند فضای ملی را تحت تاثیر قرار دهد و اوضاع را به سمت بهبود ببرد، بیان می کنم :

1- اعلام مسئولیت پذیری مستقیم دولت در مقابل ملت و مجلس و قوه قضائیه به نوعی که از دولت حمایت های غیرمعمول در مقابل کاستی ها و ضعف هایش نشود و دولت مستقیما پاسخگوی مشکلاتی باشد که برای کشور ایجاد کرده است . به یقین اگر دولت کارآمد و محق باشد خواهد توانست جواب مردم و مجلس را بدهد و اگر بی کفایت و ناکارآمد بود مجلس و قوه قضائیه در چهارچوب قانون اساسی با او برخورد خواهند کرد .

2- تدوین قانون شفاف و اعتماد برانگیز برای انتخاباتها به نوعی که اعتماد ملت را به یک رقابت آزاد و منصفانه و بدون خدعه و دخالت قانع سازد . این قانون باید شرکت همه ملت را علیرغم تفاوت در آراء و اندیشه ها تضمین کند و جلوی دخالت های سلیقه ای و جناحی دست اندرکاران نظام را در همه سطوح منتفی سازد . مجالس اولیه انقلاب می تواند به عنوان الگویی مورد توجه قرار گیرند .

3- آزادی زندانیان سیاسی و احیاء حیثیت و آبروی آنها . بنده یقین دارم که این اقدام نه به ضعف که به درایت نظام تعبیر خواهد گشت . و نیز آگاهیم که جریانهای سیاسی منحطی با این راه حل مخالف هستند .

4- آزادی مطبوعات و رسانه ها و اجازه نشر مجدد روزنامه های توقیف شده جزء ضروریات روند بهبود است . ترس از آزادی مطبوعات باید از بین برود و تجربیات جهانی در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد . گسترش کانال های ماهواره ای و اهمیت یافتن آنها و تاثیرگذاری قاطع این رسانه که بخوبی ناکافی بودن روش های قدیمی و محدودیت صدا و سیما را می رساند . پارازیت ها و محدودیت های اینترنتی می تواند برای مدت کوتاهی اثرگذار باشد . تنها راه چاره داشتن رسانه هایی متنوع و آگاه و آزاد در داخل کشور است . آیا زمان آن نرسیده است که با اقدامی شجاعانه و ناشی از اعتماد به متفکران و نیروهای خلاق جامعه ، نگاهها را از آنسوی مرزها به شکوفایی خلاقیت سیاسی و فرهنگی و اجتماعی داخلی برگردانیم ؟

5- برسمیت شناختن حقوق مردم برای اجتماعات قانونی و تشکیل احزاب و تشکل ها و پایبندی به اصل 27 قانون اساسی . اقدام در این زمینه که می تواند با درایت و همکاری همه علاقمندان به کشور صورت گیرد در طول چند ماه می تواند فضایی توام با دوستی و محبت ملی را جایگزین در گیری سازمان بسیج و نیروهای امنیتی با مردم و یا درگیری مردم با مردم نماید .

به بندهای فوق پیشنهادات دیگری نیز می توان اضافه کرد . به نظر بنده حتی یک جوی کوچک زلال در این بین می تواند مغتنم باشد . ضرورتی ندارد همه بندها با هم شروع شود . مشاهده عزم در این راه بروشنی افق کمک خواهد کرد . و کلام آخر آنکه همه این پیشنهادات بدون نیاز به توافق نامه و مذاکره و داد و ستدهای سیاسی و از موضع حکمت و تدبیر و خیرخواهی می تواند اجرایی شود .

یک تظاهرات خوب


یک تظاهرات خوب
چهارشنبه ۳۰ دسامبر ۲۰۰۹

تجمع امروز را کامل دیدم؛ از میدان ولیعصر تا چهارراه ولیعصر؛ از آنجا با هزار زحمت (جمعیت واقعا فشرده بود و خیال حرکت هم نداشت) تا انقلاب و سپس از انقلاب تا امیرآباد رفتم و همه را دیدم؛ جمعیت چندصدهزار نفر بود؛ (سیصدهزارنفر گمان می کنم واقع بینانه و نزدیک به حقیقت باشد) تردیدی ندارم که بزرگترین تجمع سال های اخیر حامیان نظام بوده است؛ قضاوتی در مورد اینکه این جمعیت از کجا آمده بود ندارم. اینجا فقط دوست دارم چند نکته که همان موقع به ذهنم رسید را بنویسم:

1- به شدت به موسوی و پس از او به خاتمی توهین می کردند، اما تنها زمانی چشمانشان از اوج نفرت برق می زد که از هاشمی حرف می زدند؛ گمان می کنم هنوز هم نظام برای حفظ حامیان احمدی نژاد ناچار است از خزانه نفرت از هاشمی بهره بگیرد. (به کروبی توهین نمی کردند؛ بیشتر مسخره اش می کردند)

2- هیچ وقت دوست نداشته ام در مورد یک جماعت یک حکم کلی صادر کنم؛ اما این بار که این کار را می کنم گمان می کنم بیش از هر زمانی به واقعیت نزدیک هستم. این جماعت «بی ریشه» بودند. این را به عنوان یک توهین قلمداد نکنید؛ زاغه نشین بودن یک ننگ نیست؛ یک درد است؛ آنچه من می دیدم زاغه نشین های بی ریشه ای بودند که بسیاری همچنان در همان فقر زندگی می کردند و بسیاری دیگر شاید به مدد رانت و حمایتی صرفا از لحاظ اقتصادی رشد کرده بودند؛ اما از نظر فرهنگی اینها واقعا بی ریشه بودند؛ به هیچ چیز اعتقاد نداشتند؛ در ظاهر مذهبی هستند اما وقتی با آنها مواجه می شوید خیلی زود در خواهید یافت که با یک فرد مذهبی سنتی مواجه نیستید؛ از الفاظی استفاده می کنند که به معنای واقعی «مبتذل» است. رفتارشان گاه بی بند و بار و گاه وقیحانه است. من در میان خانواده های سنتی و مذهبی زندگی کرده ام و بدون تردید از آن فرهنگ چنین حرکاتی سر نمی زند؛ چادر به سر می کنند و یا ریش می گذارند؛ اما نه از چشم چرانی ابایی دارند، نه از قهقهه زدن در روز سوم کشته شدن حسین؛ برای یک پاکت شیر یا ساندیس و کیک از روی جنازه همدیگر هم رد می شدند؛ باز هم تاکید می کنم «تورم زاغه نشین های بی ریشه»، (درست به مانند همانچه در شخص احمدی نژاد تبلور می یابد) بهترین توصیف این جماعت بود.

3- جناب سخنران یک جا از دست مردم عصبانی شد و فریاد زد «ساکت باشید، دارم استدلال می کنم». برایم خیلی جالب بود؛ واقعا داشت استدلال می کرد؛ تمام تلاششان را به کار گرفته بودند تا حتی با استناد به آمار فقهای مجلس خبرگان بیست سال پیش ثابت کنند که خامنه ای صلاحیت رهبری را دارد؛ به هیچ وجه قصد نداشت صرفا مردم را تحریک کند و از هیجانی شدن آنان استفاده کند؛ به نظرم رسید خوب فهمیده اند دیگر هیجانات آنی کارکرد خود را از دست داده؛ پایه های نظام بسیابه واقع متزلزل شده و نیازمند «استدلال» است.

4- در کل احساسی به من می گوید بیش از حد نگران این تجمع بودیم؛ شنیدم که سخنران تاکید می کرد نباید شعارها را معطوف به افراد کنیم؛ ما با فرد خاصی مشکل نداریم؛ ما می خواهیم از ولایت دفاع کنیم؛ در بیانیه پایانی هم هیچ اشاره ای به درخواست بازداشت و سرکوب وجود نداشت.

اما حواشی:

1- خیلی خوشحال بودند؛ شاید احساسی را داشتند که ما روز تجمع انقلاب به آزادی (دوشنبه بعد از انتخابات) داشتیم؛ احساس کردم برای شش ماه است که خود را در در اقلیت جامعه دیده اند و اکنون که در میان دریایی از همنوعانشان قرار گرفته اند احساس خوبی دارند.

2- یک گروه سه چهار نفری از جوانانشان که گویا تحت تاثیر رفتار معترضین در روز قدس قرار گرفته بودند دلشان می خواست هر وقت از پشت بلندگو شعاری داده می شد اینها شعار متفاوتی بدهند. مثلا وقتی گفته می شد «مرگ بر آمریکا» اینها به جای تکرار فریاد می زدند «مرگ بر موسوی» و بعدش هم کلی از این ساختار شکنی خود مشعوف می شدند و قاه قاه می خندیدند. در کل شاید نود درصد شعارهایشان را از روی شعارهای جنبش کپی می کنند؛ مثلا: «این ماه، ماه خون است؛ فتنه گر سرنگون است»! «ما اهل کوفه نیستیم! تا آخرش می ایستیم»!

3- یک نوجوان دبیرستانی بود که با یک بلندگوی دستی رهبری یک گروه 20-30نفری از هم مدرسه ای هایش را بر عهده داشت. باید شعاری را تکرار می کرد با این قافیه که «خاتمی و کروبی و موسوی». بنده خدا انگار دستپاچه شده بود مدام می گفت «میرحسین و کروبی و موسوی»! یک مرد چهل ساله بیسیم به دست هم کنار ما در پیاده رو ایستاده بود که هرچند وقت یک بار می رفت و زیر گوشش تذکر می داد و اصلاح می کرد، اما بی فایده بود؛ دو تا فریاد که می زد باز هم خاتمی از یادش می رفت!

4- تا دلتان بخواهد عکس خمینی، خامنه ای، چمران، همت و باکری پاره شده بود و توی جوی آب و کف خیابان افتاده بود و به قول شاعر «کک کسی را نگزید»!

ایتالیا خواستار احضار همه سفرای ایران در اروپا شد


ایتالیا خواستار احضار همه سفرای ایران در اروپا شد
۱۳۸۸/۱۰/۰۹

فرانکو فراتینی، وزیر خارجه ایتالیا، اعلام کرد که رم از دیگر کشورهای اروپایی خواسته است با احضار سفیران ایران اعتراض خود را نسبت به سرکوب خونین تظاهرکنندگان ایرانی در روز عاشورا اعلام کنند.

فرانکو فراتینی به روزنامه «افارایتالیانی» گفت که وی «از همه پایتخت های اروپایی» خواسته است تا «سفیران ایران» را به دلیل سرکوب اعتراض های روز یکشنبه «احضار» کنند.

وزیر امور خارجه ایتالیا همچنین گفت که وی از اتحادیه اروپا خواسته است که رویکردی «رسمی» در برابر جمهوری اسلامی اتخاذ کنند.

فرانکو فراتینی گفت: «در عین حال ما از ریاست اتحادیه خواسته ایم که درباره ایران رویکردی رسمی اتخاذ کند.»

وزیر خارجه ایتالیا همچنین اظهار داشت که هماکنون گفتوگو میان اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا در جریان است تا موضعی هماهنگی درباره جمهوری اسلامی اتخاذ شود.

کمیسر عالی سازمان ملل سرکوب معترضان در روز عاشورا را محکوم کرد

در همین حال کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل نیز با صدور بیانیه ای خشونت نیروهای حکومتی علیه معترضان در روز عاشور را محکوم کرد و خواستار پایان بخشیدن به سرکوب معترضان از سوی جمهوری اسلامی شد.

ناوی پیلی، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، گفت: «من از این همه کشته، زخمی و دستگیری شوکه شده ام.»

کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل تصریح کرد: «اطلاعات موجود بار دیگر نشان می دهد که نیروهای امنیتی و شبه نظامیان بسیجی دست به خشونت بیش از حد زده اند.»

کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل در بیانیه خود تاکید کرده است که «دولت موظف است از بالا گرفتن خشونت جلوگیری کند» و از جمهوری اسلامی خواسته است جلو خشونت مفرط نیروهای امنیتی را بگیرد.

ناوی پیلی، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، با یادآوری این که ایران یکی از امضاکنندگان «میثاق جهانی حقوق شهروندی و سیاسی» است، نسبت به بازداشتهای خودسرانه نیز ابراز نگرانی کرده است.

کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل با اشاره به حقوق شهروندی و سیاسی تصریح کرد: «مردم حق دارند برای بیان احساساتشان، به طور مسالمت آمیز اعتراض کنند، بدون این که کتک بخورند و به زندان بیفتند.»

در شب عاشورا و روز عاشورای امسال صدها هزار نفر از مخالفان دولت بار دیگر در شهرهای مختلف ایران به خیابان ها ریخته و شعارهای ضددولتی سر دادند. این اعتراض ها به ویژه در عاشورای تهران با حمله نیروهای حکومتی به تظاهرکنندگان به خشونت کشیده شد؛ نیروی انتظامی در آغاز کشته شدن مردم در این روز را تکذیب کرد؛ اما با انتشار تصاویر ویدئویی، کشته شدن مردم تایید شد، اما این نیرو مسئولیت آن را بر عهده نگرفت.

روز چهارشنبه به دعوت ارگانها و رسانه های حکومتی، مخالفان جنبش سبز تجمع هایی در شهرهای مختلف ایران برگزار کردند که به طور گسترده از صدا و سیما پوشش داده شد.

در اجتماعی که در خیابان انقلاب تهران برگزار شد، هواداران حکومت شعارهای تندی علیه رهبران جنبش سبز بهویژه میرحسین موسوی و مهدی کروبی سر دادند.

دی ساعت ۳ بعد از ظهر، خیابانهای سراسر ایران


۱۰ دی ساعت ۳ بعد از ظهر، خیابانهای سراسر ایران
بیانیه جدید جنبش سبز:مراسم بزرگداشت ۳۸ شهید عاشورای جنبش سبز- پنجشنبه ۱۰ دی ساعت ۳ بعد از ظهر، خیابانهای سراسر ایران

از مردم خواستند ضمن حفظ آرامش و خونسردی خود، در روز چهارشنبه 4 دی ماه برای ادامه تظاهرات به خیابان نیامده و در عوض پنج شنبه ساعت 3 بعد از ظهر در تمامی شهرها به خیابان آمده و یاد و خاطره شهدای اخیر روز عاشورا را گرامی دارند

مردم سبز ایران

1- شما در عاشورای امسال جهان را متقاعد کردید که جنبش سبز ماندنی است و حکومت استبداد رفتنی است.

مطبوعات ورسانه های دنیا و بیانیه دولت های جهانی سراسر ستایشگر شجاعت و استقامت شما شده اند و از رفتنی بودن استبداد خامنه ای سخن می گویند. روس ها اعلام می کنند که ما پشت حکومت ایران نبوده ایم تا آبروی خود را برای آینده حفظ کنند. چینی ها اعلام می کنند که ساعت دموکراسی در ایران سریعتر از ساعت ساخت بمب اتم حرکت می کند. آمریکائیهایی که می گفتند مسائله ما بمب اتم است و امور داخلی ایران به ما مربوط نیست، با صدای بلند اعلام می کنند بدون رعایت منافع دموکراتیک ایرانیان هر معامله ای با حکومت فعلی بی فایده است و تمام اروپا یکپارچه سرکوب عاشورا را محکوم و حکومت را به عقب نشینی در مقابل خواست شما دعوت می کنند.

درود بر شما مردمی که سیاست خارجی ملی تان را در کف خیابان های سرخ از خون تان با حرکت آرام سبزتان تعیین کردید.

2- خامنه ای که در روز عاشورا حداقل 38 نفر را شهید کرده است، خود دستور ربودن پیکر شهدا را صادر کرده است تا تعداد شهدا معلوم نشود و مردم ایران امکان تشییع با شکوه 38 شهید را نداشته باشند.

خامنه ای آخرین نیروی خود را بسیج کرده است تا امروز 4شنبه با اتوبوس از شهرها و روستاهای دوردست با پرداخت پول برای تهران سیاهی لشگر جمع کنند و با قرآن بر سر نیزه کردن و فریب مردم، یزید بودن خود را پنهان کند. غافل از آن که این بار در نقش معاویه ظاهر می شود.

برای بی اثر کردن توطئه های کودتاچیان، تمامی رهبران جنبش از مردم می خواهند آرامش و خونسردی خود را حفظ کنند و روز چهارشنبه 9 دی ماه برای ادامه تظاهرات به خیابان ها نیایند تا یکبار دیگر معلوم شود خامنه ای و طرفداران آدم کش و متجاوز او چقدر اندکند.

3- چنانچه خامنه ای پیکر 38 شهید عاشورا را برای تشییع به ملت پس ندهد؛ مردم ایران پنج شنبه ساعت 3 بعد از ظهر در تمامی شهرها با حضور در خیابان ها مراسم تشییع سمبلیک شهدا را برگزار خواهند کرد، باشد که تسلی خاطر خانواده شهدا شود. (محل راه پیمایی ها همان مسیرهای عاشوراست. چنانچه با نیروهای سرکوبگر مواجه شویم با تغییر مسیر در نقاط مختلف شهر، حرکت آرام و بدون خشونت خود را ادامه می دهیم.)

4- دانشجویان دانشگاه ها مکررا درخواست کرده اند برای اعتراض به دستگیری های گسترده از روز شنبه 12 دی ماه به دانشگاه ها بروند اما به عنوان اعتراض سر کلاس های درس و جلسه امتحان حاضر نشوند و از مردم خواسته اند در صورت دستگیری موسوی و کروبی و خاتمی سراسر کشور به اعتصاب دانشجویان بپیوندند.

ضمن اطلاع رسانی و قدر دانی از حرکت هوشمندانه دانشجویان، از مردم ایران درخواست می شود تا برای مرحله اعتصابات گسترده علیه حکومت کودتا آماده شوند

پدر جان! دیدی با انقلاب چه کردند؟!


پدر جان! دیدی با انقلاب چه کردند؟!
پدر دیدی که همان کسانی که پس از شهادت تو زیر لب زمزمه کردند که بهشتی عاقبت بخیر شد و تداوم حیات او به سلطة اسلام لیبرالی می انجامید، چه کردند؟ به بهانة حراست از اسلامیت نظام، جمهوریت نظامی که تو در کنار امام و مرادت و به یاری بسیاری دیگر از همراهان دیروز و امروز معماری کرده بودی را به مذبح سلایق و علایق و داوری های شخصی بردند.

کلمه:در هفتم تیر امسال همزمان با سالگرد شهادت آیت الله بهشتی فرزندش دکتر علیرضا بهشتی متنی در رسای انقلاب اسلامی، طی نامه ای خطاب به پدرش نوشت.

به دنبال حوادثی که در بزرگداشت سالگرد شهادت آیت الله بهشتی در مسجد قبا رخ داد، عمق این نامه تاثیرگذار دیده نشد وبرخی مانع از خوانده شدن این متن شدند.سایت کلمه همزمان با دومین بار بازداشت فرزند شهید آیت الله بهشتی این نامه را نیز برای دومین بار برای مخاطبین خود منتشر می کند.

چرا هربار که هفتم تیر می رسد سفره دل گرفته ام را نزد تو می گسترم؟ شاید چون سایة تو را همچنان بر سرم گسترده می بینم. شاید هم که چون نمی گذارند صدایم شنیده شود، بدنبال چاهی می گردم تا آهی برکشم. شاید هم که برباد رفتن میراث توست که اینچنین آتشم می زند و داغ دیرینه را تازه می کند.

پدر! دیدی که چه روزهایی را شاهد بودیم که امکان بازشناسی تاریخ صدر اسلام را برایمان ممکن ساخت؟ دیدی که سکوت که شکسته شد، چگونه دل ها مملو از امید شد؟ دیدی که عطر راستی و صداقت که فضا را پر کرد، پایه های کاخ های دروغ و ریا به لرزه افتاد؟ دیدی خمودی و خموشی جای خود را به سرزندگی و نشاط داد؟ دیدی که دل هایی که سال ها با انگشتان کلیشه سازان از هم دور نگه داشته شده بود، فاصله ها را شکستند و در کنار هم نشستند؟ دیدی که نسل سومی که با انقلاب، امام، جنگ، شهادت و دینمداری قهر کرده بود، در داوری هایش به تأملی دوباره نشست و مطالباتش را در ادبیات صدر انقلاب جستجو کرد؟ دیدی که زن و مرد و پیر و جوان و روستایی و شهری، چشم امیدشان را به یار دیرینة تو دوختند و به رغم همة اما و اگرها و جوسازی ها، رایت اعتمادشان را بدست او سپردند؟

اما پدر دیدی که همان کسانی که پس از شهادت تو زیر لب زمزمه کردند که بهشتی عاقبت بخیر شد و تداوم حیات او به سلطة اسلام لیبرالی می انجامید، چه کردند؟ به بهانة حراست از اسلامیت نظام، جمهوریت نظامی که تو در کنار امام و مرادت و به یاری بسیاری دیگر از همراهان دیروز و امروز معماری کرده بودی را به مذبح سلایق و علایق و داوری های شخصی بردند. خواست مردمی نجیب که با بالاترین درجات آگاهی، حق به سرقت بردة خود را مطالبه می کردند را آشوب طلبی نامیدند، خوننشان را بر قداره بندان خود مباح ساختند، و به نام دین، دینداران را بی دین نامیدند، مذبوحانه به دنبال سرانگشتان بیگانه گشتند و یافته و نایافته، سکوت تلخ، بلند و رسای حق خواهان را با شادکامی دشمنان قسم خوردة انقلاب همانند کردند تا مجوزی برای مشروعیت بخشی به کودتاگران دست و پا کنند.

یاد روزهای سختی می افتم که در مقابل هجمة ناجوانمردانة زبان های پلشت سکوت کردی و افتراها و دشنام ها را از دوستان دیروز و دشمنان آن روز و امروز صبورانه شنیدی و دم فروبستی. تو قربانی التقاط و تحجر شدی: التقاط تو را ترور شخصیت کرد، تحجر در مقابل رضایتمندانه سکوت کرد، و آنگاه بود که فاجعة هفتم تیر به آسانی اتفاق افتاد. این بار اما، روایتی معکوس در کار است: تحجر، اندیشه هایت را بر نمی تابد و تجلی سبز آن را تحمل نمی کند، التقاط شادمانه برحق بودن خود را اثبات می کند، و این تویی که یکبار دیگر به قربانگاه فرستاده می شوی. بگذار که این بار سخنم را با شعری از شفیعی کدکنی به پایان برسانم:

تو در نماز عشق چه خواندی که سالهاست

بالای دار رفتی و این شحنه های پیر

از مرده ات هنوز پرهیز می کنند

خاکستر تو را

باد سحرگان

هرجا که برد

مردی زخاک رویید

سید علیرضا حسینی بهشتی

هفتم تیرماه ۱۳۸۸

پیش بینی 10 رویداد پس از دستگیری رهبران جنبش


پیش بینی 10 رویداد پس از دستگیری رهبران جنبش
خطائی انفجاری

شواهد نشان میدهد که بخشی از حاکمیت که هیچ روشی جز سرکوب برای مقابله با بحران پس از انتخابات در چنته ندارد آزموده را میخواهد باز بیازماید و اینبار سران جنبش را دستگیر یا به شکلی از صحنه حذف کند.

اما حاکمیت به خوبی آگاه است که باید خطیرترین تصمیم تاریخ جمهوری اسلامی را بگیرد، تصمیمی که آنقدر پیچیدگی دارد و چند وجهی است که هیچکس نمیتواند دقیقا پیش بینی کند که پس از آن آیا حتی برای 24 ساعت توان مدیریت بحران های پیش رو را خواهد داشت یا خیر؟

بر خلاف حاکمیت، حتی با فرض دستگیری سران جنبش، به دلایل زیر به نظر نمی رسد که جنبش سبز دچار خللی گردد.

1- اگر رهبران جنبش بلافاصله پس از انتخابات دستگیر می شدند حاکمیت هزینه کمتری را متحمل می شد، اما حکومتی که در آن شرایط کم هزینه تر جرات بازداشت آنها را نداشت، اگر اکنون تن به چنین کاری بدهد، بدون شک باید به این نتیجه رسید که منتظر بود تا مردم معترض خسته شده و به خانه برگردند، اما چنین نشده و اکنون خود بریده است و آخرین تیر ترکشش را نیز می خواهد قبل از رفتن بیازماید. هرچند که میداند این قماری است بر سر بودن یا رفتن نظام. موسوی و کروبی و خاتمی آخرین پل های ارتباطی نظام با مردم اند. نظامی که این پل ها را هم ویران کند و هیچ راه عقب نشینی برای خود باقی نگذارد، سرنوشتی جز سقوط نخواهد داشت. بعد از این آخرین تیر ترکش چه دارند که به میدان بیآورند؟

2- رهبران جنبش هرچند به بهترین شکل بر سر پیمان خود با مردم مانده اند و تلاش کردند تا حد امکان طی این چند ماه خطوط کلی حرکت جنبش را ترسیم کنند، اما عدم حضور مکررشان در رسانه ها و میان مردم، تمرینی بود تا جنبش را مستقل و نه قائم به شخص شکل دهد و بی گمان جنبش سبز امروز صاحب میلیونها رهبر است.

3- رحلت آیت الله منتظری به خوبی نشان داد که جنبش به چه مرحله ای از بلوغ رسیده است و علی رغم سانسور اخبار مربوط به رحلت وی و تعجیل حکومت در اجرای مراسم خاکسپاری، چگونه جنبش خود را سازماندهی کرد و آن مراسم عظیم را برای خاکسپاری وی ترتیب داد. من ساکن تهران نیستم، بلکه در شهر (یکی از چند شهر بزرگ ایران) زندگی می کنم. از نزدیک دیدیم که مردم چگونه خودجوش به حرکت در آمدند.

4- موسوی، خاتمی، کروبی، رهنورد و حتی رفسنجانی افرادی هستند که هریک پتانسیل رهبری بخشی از جنبش را دارند. دستگیری هر یک از آنها و یا حذف هریک از آنها، به نسبت نفوذ آنها در میان مردم، جنبش را انفجاری خواهد کرد.

5- جنبش در روز عاشورا نشان داد که دچار یک تغییر کیفی و بسیار رادیکال تر از قبل شده است. در صورت وقوع اتفاقی برای رهبران باز هم جنبش یک تغییر کیفی با شدت بیشتر را تجربه خواهد کرد.

6- اگر در روزهای پس از انتخابات غرب هنوز امیدوار بود که بر سر مساله هسته ای با ایران به توافقی برسد، اکنون ناامید از هرگونه امکان مصالحه و حتی بی نیاز از مصالحه با حکومتی که نه پایگاه داخلی دارد و نه پایگاه خارجی جنگ رسانه ای خود را با هدف ضربه بزرگ به ایران تشدید خواهد کرد. دستگیری رهبران جنبش و انفجار جنبش، بهترین فرصت را به آنها خواهد داد.

7- مردمی که پس از انتخابات با سکوت راهپیمایی کردند تا اعتراض خود را نشان بدهند، به قول یکی از وب لاگ نویس های همشهری ما، روز عاشورا برای دفاع از رای خود انتفاضه ایرانی را راه انداختند. انتفاضه ای که از این پس به شدت نیروهای چماقدار حاکمیت را دچار وحشت خواهد کرد.

8- اگر دوره تناوب حضور خیابانی جنبش تقریبا ماهی یکبار بود، اما از آغاز محرم تاکنون به مناسبت رحلت آیت الله منتظری و روز عاشورا دوبار راهپیمائی میلیونی را نه فقط در تهران بلکه در بسیاری از شهرهای ایران شاهد بوده ایم. دستگیری حتی یکی از سران جنبش آنهم در ماه محرم میتواند آن را تبدیل به حضوری پیوسته در خیابان ها کند.

9- اعتصاباتی که بتدریج در کشور در حال شکل گیری است با جرقه دستگیری رهبران جنبش به شدت شعله ور خواهد گشت.

10- اگر در روز عاشورا شهرهای بزرگ و کوچک جدیدی به خیل معترضان پیوستند، وقوع هرگونه اتفاقی برای رهبران، سراسر کشور را یکپارچه معترض خواهد کرد

فروپاشی انقلاب نزديک می شود


فروپاشی انقلاب نزديک می شود
مايکل بينيون

يک شورش چه وقت به انقلاب تبديل می شود؟ در طول تاريخ، راهپيمائی ها، تظاهرات و شورش ها جمعيت را به خيابان ها کشانده و دولت ها را تهديد کرده اند. در اغلب کشورها، يک سرکوب سريع همراه با سازش های سياسی، معمولاً به مهار ناآرامی های مردمی منجر می شود. اما هنگاميکه خشونت، خشم و سرکوب شديد می شود و دولت ها کنترل خود را از دست می دهند، نقطه فروپاشی فرا می رسد و انقلاب آن سرزمين را دربر می گيرد. آيا ايران به نقطه فروپاشی رسيده است؟

انقلاب های کلاسيک که به تغيير روابط جهانی منجر شده اند، هنگامی رخ می دهند که سرکوب ديگر نمی تواند نقش يک مانع را ايفا کند. شورش دهقان های فرانسه پيش از انقلاب فرانسه و يا کارگران در روسيه تزاری، چندين سال به درازا کشيد. تنها زمانيکه تلاش برای پاسخگوئی به درخواست های آنها آغاز شد، انقلابيون شهامت طغيان پيدا کردند. ديکتاتوری فرانسه توان سرکوب را از دست داد و آنها را از صحنه روزگار حذف کرد. تزار هم عقب نشينی کرد و دولت الکساندر کرنسکی از اصلاحات گسترده سخن گفت و بلشويک ها به اين وسيله شانس خود را امتحان کردند. سازش های سياسی اغلب نشانه نزديک شدن انقلاب هستند.

در کشورهائی که يک دولتِ مورد تهديد، حجم سرکوب را دوبرابر می کند و نيروهای نظامی را برای شليک به سوی مردم و بازداشت آنها به خيابان می کشاند، ممکن است شورش متوقف شود. صدام حسين در سال 1991 و پس از شکست در جنگ خليج فارس با يک شورش همگانی در جنوب کشور روبرو شد، اما وقتی نيروهای گارد صدام به سرکوب شديد جمعيت شيعه دست زدند، شيعيان در زير وحشی گری های دولت، مغلوب شدند. صدام و رژيمش از آن شورش جان سالم به در بردند.

گاهی نيروهای خارجی نيز می توانند طغيان را سرکوب کنند. شورش های سال 1953 در آلمان شرقی و تظاهراتی که در برلين شرقی در برابر دولت اقماری کمونيست والتر اولبريخت به راه افتاد، سريعاً به کمک نيروهای اشغالگر اتحاد جماهير شوروی سرکوب شد. ناآرامی های مجارستان نيز در سال 1956 با تهاجم تانک های اتحاد جماهير روبرو شد. 12 سال بعد و همزمان با حمله تحت رهبری مسکو مطابق مفاد پيمان ورشو، بهار پراگ در چکسلواکی به زمستان تبديل شد.

در تمام اين موارد، هيچ امتيازی به مخالفان داده نشد و هيچ تلاشی برای سازش با آنان و يا دادن مشروعيت سياسی به آنها به عمل نيامد. اين اتفاقات، با موج انقلاب های به راه افتاده در اروپای شرقی در سال 1989 متفاوت بود. رهبران آلمان شرقی کمونيست برای سرکوب همراه زور، بر روی مسکو حساب می کردند، اما ميخائيل گورباچف از ادامه اين پشتيبانی خود داری کرد. پيام او به ساير اقمار اتحاديه جماهير اين بود که بايد از اصلاحات تحت رهبری وی پيروی کنند، در غير اينصورت به حال خود رها خواهند شد. اولين شکاف ها در آلمان شرقی تحت رهبری اريک هونکر، رئيس حزب کمونيست کشور، به وجود آمد. معترضان جسارت پيدا کردند و ارتش از گشودن آتش به سوی معترضان منع شد. جمعيت به سوی ديوار برلين هجوم برد و رژيم حاکم تنها با يک فشار ناچيز از هم فرو پاشيد.

نظير همين رويداد در مجارستان، چکسلواکی و بلغارستان رخ داد. قضيۀ رومانی متفاوت بود. هيچ سازشی رخ نداد و هيچ رهبر انقلابی در کار نبود. تنها در يک لحظۀ مبهوت کننده و اعتراض آميز، هنگاميکه نيکلای چائوشسکو از خود ضعف نشان داد، حتی فرمانبرداری نظاميان را نيز از دست داد. به محض آنکه رژيمی حمايت پليس و نيروهای نظامی را از دست می دهد، وقوع انقلاب اجتناب ناپذير می شود.

بر اساس گزارش های رسيده از ايران، عده ای از نظاميان اين کشور نيز از گشودن آتش به سوی تظاهرکنندگان خودداری کرده اند. در شرايط فعلی، آقای احمدی نژاد به پشتوانۀ شبه نظاميان بسيج، مجلس و سپاه پاسداران، مطمئن و دلگرم به نظر می رسد. او هيچ تلاشی برای کسب رضايت معترضان از طريق سازش و يا دادن هرگونه پاسخ احتمالی به تقاضا هايشان به خرج نداده است.

رژيم از اين نگران است که سرکوب مخالفان به نتيجه نرسد، با اين حال تندروها همچنان به کار خود ادامه خواهند داد. رابرت موگابه رئيس جمهور زيمباوه هم فکر می کرد «وفاداران» و نيروهای خشن او می توانند مخالفانش را مرعوب کنند، اما وقتی سربازهايش نيز نشان دادند که پول و غذا ندارند، وی مجبور به سازش شد و مورگان تسوانگياری را وارد دولت کرد. او فعلاً دوام آورده اما کشمکش در زيمباوه هنوز پايان نيافته است.

سرکوب و وحشی گری شديد و طولانی معمولاً می تواند وقوع انقلاب را برای مدت طولانی به تعويق بياندازد. رژيم استالينی در کره شمالی توانسته بيش از آنچه خارجی ها فکر می کردند و عليرغم از هم پاشيدگی اقتصادی و فقر غذائی، هنوز دوام بياورد.

رهبران ايران از امتياز سه نسل خودکامگی بهره مند نيستند. درواقع سابقه خود آنها در به راه انداختن يک انقلاب عليه شاه، خاطره زنده و يک مشوق برای ميليون ها ايرانی است که اين حادثه را تکرار کنند. ممکن است رسيدن به نقطه فروپاشی، زودتر از ناآرامی ها در جاهای ديگر دنيا فرا برسد.

نظام تنها تر و ناتوان تر از هميشه : نمایش حکومت در اصفهان با شکست پایان یافت


نظام تنها تر و ناتوان تر از هميشه : نمایش حکومت در اصفهان با شکست پایان یافت
آژانس ايران خبر : گزارش های دریافتی از اصفهان حاکی از این است که با وجود تلاش شبانه روزی حكومت برای کشاندن مردم به خیابان ها در حمایت از خامنه اي و كل نظام ,این تلاش هم با شکست همراه شده است.سران حکومت که درروز عاشورا شکست سختی خوردند طی دو روز گذشته با جاروجنجال رسانه ای تلاش کردند با انواع ترفندها مانند توهین وافترای معترضان به عاشورا واسلام وقرآن مظلوم نمایی کنند وبا جریحه دار کردن احساسات مذهبی مردم از فرصت استفاده کرده وپایه های لرزان حکومت را اندکی محکم کنند.اما مردم ایران با تیزهوشی وآگاهی از نقشه شوم سران حکومت, این ترفند كهنه را تا این لحظه خنثی کرده اند.بی توجهی مردم به جاروجنجال رسانه ای حکومت سبب گردید که در میدان انقلاب اصفهان تنها چند صد نفر ار کارکنان ودست نشانده های بسیجی وسپاهی مزدور تجمع کنند.این تجمع فرمایشی و نمایش مضحك حکومت در اصفهان که از سوی رسانه های حکومتی به طور مستقیم بازتاب داده شد چنان بی رونق بود که حتی وابسته ترین سایت های حکومتی نیز نتواستندآن را پوشش دهند.عدم استقبال مردم از نمایش های نظام در اصفهان در حالی صورت گرفت که شبکه خبر یا کانال شش سراسری به طور مستمر واز اوائل صبح در حال پوشش خبری این برنامه بود اما این تقلاي كور نیز برای جمع کردن نیرو در اصفهان با شكست مواجه شد.گزارش های دریافتی از سایر استان ها نیز حاکی از این است که شرایط طرفداران حکومت در آنجا نیزبحرانی است وتنها تعداد محدودی حاضر به گردهمايي تشریفاتی برای دفاع از نظام شده اند.شاید بهترین توصیف این صحنه زمانی باشد که بدلیل بی تفاوتی مردم در پایتخت به سران حکومت ونظام,نمایندگان دست نشانده ی رهبری خود مجبور به راهپیمایی برای حفظ کرسی هایشان شدند.به هر حال نظام استبدادی در روزهای سختی به سر می برد وبی تفاوتی مردم ومخالفت عمومی با این مستبدین موجب شده تا آنها خود را بیش از پیش تنها بیابند

از خانه ملت، بوی توطئه علیه ملت می آید؛ طرح دستگیری موسوی ، کروبی


از خانه ملت، بوی توطئه علیه ملت می آید؛ طرح دستگیری موسوی ، کروبی
برخی از نمایندگان مجلس در دولت که دیروز کفن پوش در خیابان های اطراف مجلس و زیر سقف هرمی شکل بهارستان در دفاع از ولایت فقیه راهپیمایی کرده اند امروز طی نشست غیر علنی خود، موضوع دستگیری کروبی ، موسوی و همچنین فائزه هاشمی را بررسی کرده اند و از سوی دیگر محسنی اژه ای دادستان نیز اعلام کرده است که موسوی و کروبی تحت تعیقیب هستند.

در روزی که حاکمیت ا از طریق صدور بخش نامه به اداره ها و مدارس و تبلیغ وسیع از طریق رادیو تلوزیون یک راهپمیایی خیابانی در حمایت از دولت و ولایت را ترتییب داده است، امکانات معترضان به این دولت هم قابل تامل است. روزنامه نگاران از زندان برای موسوی پیام همدردی به مناسبت به شهادت رسیدن خواهرزاده ایشان می فرستند و از او خواستار مقاومت و ایستادگی هستند. از سویی اکثریت نمایندگان مجلس آزادانه در خانه ملت نشسته اند و فرمان دستگیری موسوی و کروبی را صادر می کنند.

در حالی که این مجلس هنوز در راستای بررسی ماجرای شکنجه و تجاوز در کهریزک و کشته شدن سه زندانی در این بازداشتگاه هنوز گزارش نهایی خود را قرائت نکرده است، طرح جدیدی را در دستور کار قرار داده تا قوه قضایی را ملزم به دستگیری رهبران یک جنبش اعتراضی مردمی کند.

برگزاری راهپیمایی اجباری، برنامه های تلوزیونی اخیر برای نشان دادن خشونت معترضان، سناریو و ادعای جدید علیه جنبش مبنی بر پاره شدن قران توسط طرفداران موسوی و کروبی، دستگیری فله ای فعالان سیاسی و روزنامه نگاران، نشست غیرعلنی مجلس و تمامی تحرکات سازماندهی شده این روزهای محافظه کاران، مقدمه ای برای دستگیری سران جنبش سبز در ایران است اما محافظه کاران ایران هنوز با تردید و ترس به اجرایی شدن این موضوع نزدیک می شوند. هراس از واکنش اجتماعی و مردمی، سبب شده است تا با تمام قوا ابتدا مقدمات را فراهم کنند و سپس اگر موفق به اجرای این طرح شده اند آن را به واسطه رسانه هایی که در اختیار دارند، نوعی خواست عمومی مردم و بخش های سنتی و مذهبی جامعه ایران اعلام کنند.

در نامه روزنامه نگاران دربند آمده است:

روز عاشورای سال ۸۸ بار دیگر شاهد حوادث تلخ و حزن آوری بود که منجر به کشته و مجروح شدن چند تن از همراهان جنبش سبز شد.

باخبر شدیم که یکی از نزدیکان گرامی شما نیز در کنار سایر آسب دیدگان این واقعه به شهادت رسیده است. ما فرزندان روزنامه نگار شما که اکنون در بند گرفتار شده و به صورت پراکنده تحولات و تلاش های دمکراسی خواهانه جنبش سبز را دنبال می کنیم، ضمن تسلیت به شما و سایر خانواده های داغدار این حوادث از شما تقاضا داریم تا با درایت و شجاعت خویش بار دیگر به صحنه بیایید و با هدایت مسیر خواسته های مردم راه را بر هرگونه خشونت ورزی مسدود کنید زیرا که امروز پرچم سبز ایران زمین می بایست با بهره گیری از تجربیات گذشته، مطالبات دمکراسی خواهانه و عدالت جویانه خود را در فرایند مدنی و استفاده از پتانسیل های مردمی دنبال کند.

بدون شک نقش شما در رهبری حرکت کنونی در تاریخ این سرزمین ماندگار خواهد شد

هشدار جدی “جرس” به ملت رشید ایران درباره توطئه تازه کودتاگران دروغگو


هشدار جدی “جرس” به ملت رشید ایران درباره توطئه تازه کودتاگران دروغگو
شبکه جنبش راه سبز (جرس) در نخستین ساعات بامداد چهارشنبه نهم دیماه بیانیه مهمی خطاب به ملت ایران صادر کرد. در این بیانیه ضمن تاکید بر پرهیز جدی از خشونت آمده است: درشرایطی که دولت کودتا به گونه ناباورانه ای در روز عاشورا تظاهرات مسالمت آمیز مردم را به خاک و خون کشانده است ، دست پیش را گرفته و برای پوشاندن جنایت یزیدی خویش، با استفاده ابزاری از مقدسات مذهبی، موضوع "حرمت شکنی محرم" را مطرح می نماید و با این دستاویز که گوئی کسانی سوت یا دست زده اند! می خواهد در فضای فریبی که ایجاد کرده اقدام به سرکوب خونین و دستگیری های گسترده تر نماید. متن کامل بیانیه

در فرهنگ مذهبی ما، نعل وارونه زدن و قرآن سرنیزه کردن های فریبکارانه برای تحریک احساسات و عواطف دینی توده های نا آگاه شیوه ای کاملا شناخته شده است.

رژیم استبدادی سلطنتی نیزاز این ترفندهای توطئه گرانه همواره تغذیه می کرد؛ نسل دیروز به خاطر دارند که چگونه ساواک و دستگاههای سرکوب، تلاش کرد قیام مردمی ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ را با حمله به اتوبوس ها و مدارس دخترانه و آتش زدن سینماها مشکوک نماید وبا دستگیری و محاکمه و اعدام افرادی از جنوب شهر، آنرا حرکت کوری از ناحیه متعصبان مذهبی و اوباش و چاقوکشان علیه حقوق زنان جلوه دهد.

در آستانه انقلاب اسلامی 22 بهمن سال ۱۳۵۷ نیزهمگان شاهد آتش زدن بانکها، سینماها و برخی اماکن دولتی توسط ساواک و عوامل مشکوک حکومتی بوده ایم.

"کارناوال عاشورای 1" در تهران علیه دولت آقای خاتمی در سال ۱۳۷۶را هم نسل امروز بخاطر دارند و می دانند تمامیت طلبان از هیچ شیوه ای برای حفظ قدرت خویش فروگذاری نمی کنند.

اینک درشرایطی که دولت کودتا به گونه ناباورانه ای در روز عاشورا تظاهرات مسالمت آمیز مردم را به خاک و خون کشانده است ، دست پیش را گرفته و برای پوشاندن جنایت یزیدی خویش، با استفاده ابزاری از مقدسات مذهبی، موضوع "حرمت شکنی محرم" را مطرح می نماید و با این دستاویز که گوئی کسانی سوت یا دست زده اند! می خواهد در فضای فریبی که ایجاد کرده اقدام به سرکوب خونین و دستگیری های گسترده تر نماید.

جنبش سبز ملت ایران در اعتراض به دروغ و تقلب در انتخابات ریاست جمهوری آغاز شد، اما با توجه به عمق نارضایتی عمومی از حکام بی تدبیر به جنبشی ضد استبدادی برای احقاق حقوق به یغما رفته ملت، برقراری دموکراسی و احیای اصول فراموش شده قانون اساسی تبدیل شد.

متاسفانه رهبر و پاسداران استبداد دینی اعتراض مسالمت آمیز و حق طلبانه ملت ایران را - که حق قانونی و شرعی آنان است - به تعابیر نادرست "فتنه" و "اغتشاش" تعبیر کرده، خود را حق مطلق پنداشته و همانند همه دیکتاتورهای تاریخ هرگونه اعتراض به خود را توطئه اجانب و شورش بی بند و بارها علیه مقدسات دینی اعلام کردند و با سناریوهای نخ نمای پاره کردن عکس بنیانگذار جمهوری اسلامی در تظاهرات دانشجوئی 16 آذر و به راه انداختن "کارناوال عاشورای 2" در روز یکشنبه مقدمه فریب افکار عمومی را فراهم کرده اند. احیاگران شیوه های "اموی"، با حیله های "عمروعاصی"، "پیراهن عثمانی" علیه جنبش سبز علوی علم کرده اند.

آری در عاشورای 88 حرمت ماه حرام توسط ماموران بدنام لباس شخصی حکومت هتک شد و جان بیش از سی و هفت انسان بیگناه- که به فرموده قرآن کریم حرمت هر یک با حرمت جان تمام آدمیان برابر است - به ناحق گرفته شد. خشونتهای اعمال شده در یکشنبه خونین تهران و شهرستانها توسط ماموران لباس شخصی صورت گرفته است و عزاداران سبز حسینی کمترین دخالتی در آن نداشته اند. رژیم دروغ و تزویر باانتساب اعمالی که خود تدارک دیده بوده به معترضان مسالمت جو، برخی اذهان ناآگاه را فریفته و با تدارک راه پیمائی سراسری قصد سرکوب گسترده تری گرفته است.

ملت رشید ایران با سوابق تاریخی خویش با این سناریوها و ساز و کارهای سرکوب گران بخوبی آشنائی دارند و با چنین تحریکاتی در دام ددمنشان نمی افتند و با هوشیاری و مراقبت همگانی مانع ازابراز خشونت متقابل و واکنش های انفعالی و انعکاسی می گردند.

مطالبات جنبش سبز کاملا مشخص است: احیای اصول منسی قانون اساسی و پاکسازی جمهوری اسلامی از استبداد دینی. روش جنبش سبز مسالمت آمیزو ضد خشونت است. جنبش سبز بر اساس تعالیم حسینی و منطبق بر اصل امر به معروف و نهی از منکر و برعلیه مظالم اموی و شیوه های یزیدی به راه پر افتخار خود ادامه خواهد داد.

مکر و حیله و کیدهای شیطانی همواره به خودشان بر می گردد. این وعده الهی است که او نقشه های خائنین را به هدف نمیرساند (ان الله لایهدی کیدالخائنین) و کسانی که با پوشاندن حقیقت وافترا به حق طلبان و آزادی خواهان علیه مردم توطئه می کنند، خود در دام کیدشان گرفتار می شوند (والذین کفروا هم المکیدون).

سقوط دولت ظلم وعده الهی است. با ایمان به نصرت حق با صبر و بصیرت، با متانت و بردباری بدور از خشونت و شتاب راه سبزمان را ادامه می دهیم.

شبکه جنبش راه سبز (جرس)

حمله وحشیانه نیروهای انصار حزب الله دانشگاه آزاد مشهد را به خاک و خون کشید


حمله وحشیانه نیروهای انصار حزب الله دانشگاه آزاد مشهد را به خاک و خون کشید
امروز چهارشنبه در دانشگاه آزاد مشهد افراد گروه انصار و بسیج وارد دانشگاه شده و با سر دادن شعارهایی در حمایت از آیت الله خامنه ای و با در دست داشتن چاقو و قمه، دانشگاه آزاد مشهد را به خاک و خون کشیدند.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر در پی برگزاری مراسم عزاداری سوم شهدای عاشورا توسط دانشجویان دانشگاه آزاد مشهد، در حوالی ساعت 1 بعدظهر چندین اتوبوس حامل نیروهای انصار و بسیج وارد محوطه دانشگاه شده و بیش از 500 تن را پیاده کردند. این افراد مسلح به چاقو و قمه به سمت دانشجویان حمله کردند که در پی آن بیش از ۸ دانشجو به بیمارستان منتقل شدند.

بنابرگزارش ها یکی از اساتید دانشگاه آزاد مشهد نیز با ضربه چاقو نیروهای حامی ولایت مجروح شده و یکی از دانشجویان دختر نیز به دلیل ضربه چوب به شدت از ناحیه سر آسیب دیده است.

این افراد غیردانشجو بدون هیچ گونه ممانعتی و به شکلی سازماندهی شده وارد دانشگاه شده و دانشجویان را که در مقابل دانشکده معماری تجمع کرده بودند به صورت وحشیانه ای مورد ضرب و شتم قرار دادند.

دانشجویان دانشگاه آزاد مشهد امروز به مناسبت سوم شهدای روز عاشورا تجمع سکوت برگزار کرده و سرکوب مردم را محکوم کردند.

گرچه دانشجویان دانشگاه آزاد مشهد برنامه گرامیداشت شهدای روز عاشورا را «تجمع سکوت» اعلام کرده بوده و هیچ گونه شعاری سرندادند اما با حمله نیروهای انصار و بسیج با چوب، قمه و اسپری فلفل مواجه شدند.

به گفته شاهدان عینی همزمان نیروی انتظامی خیابان های منتهی به دانشگاه را مسدود و با گاز اشک آور مردم و دانشجویان را پراکنده کردند.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر نیروهای انصار دانشجویان را به بیرون دانشگاه منتقل کرده و نیروهای امنیتی آنان را بازداشت می کردند.

از تعداد دقیق بازداشت شده گان اطلاع در دست نیست ولی بنابر گزارش ها بیش از 70 نفر از دانشجویان و مردم بازداشت و به کلانتری قاسم آباد منتقل شدند.

در پی این حمله وحشیانه نیروهای انصار با چاقو و زنجیر و قمه، کلاسهای درس این دانشگاه تعطیل شده است.

احمدی مقدم: پلیس باید بر اینترنت نظارت کند


احمدی مقدم: پلیس باید بر اینترنت نظارت کند
به گفته آقای احمدی مقدم، پلیس باید بر اینترنت نظارت داشته باشد

اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی ایران خواستار نظارت بیشتر پلیس بر اینترنت شده ولی گفته که تلاش پلیس برای نظارت بر اینترنت موفقیت آمیز نبوده است.

به گزارش خبرگزاری کار ایران - ایلنا، آقای احمدی مقدم در حاشیه همایش سازمان های مردم نهاد ستاد مبارزه با مواد مخدر گفته است:"پلیس باید در فضای مجازی نظارت بیشتری داشته باشد اما هر بار که در این زمینه ورود کردیم، رسانه ها و افرادی که پز روشنفکری دارند حمله می کنند و ما عقب نشینی می کنیم."

نظارت مورد نظر فرمانده نیروی انتظامی بر فضای مجازی اینترنت بر "جابجایی مواد مخدر" تاکید دارد زیرا به گفته وی دو سوم موادی که نیروی انتظامی کشف می کند، از طریق روشهای اطلاعاتی است."

در سالهای اخیر بحث های زیادی در باره نظارت بر اینترنت در ایران مطرح بوده و "کمیته تعیین مصادیق فیلترینگ" که نمایندگانی از صدا و سیمای جمهوری اسلامی، وزارت ارشاد و وزارت اطلاعات اعضای آن هستند، کار فیلترینگ را انجام می دهد.

آقای احمدی مقدم توضیح نداده که آیا پلیس فقط برای جلوگیری از قاچاق مواد مخدر باید بر اینترنت نظارت داشته باشد یا در زمینه های دیگری نیز می تواند فعال باشد.

بنابر گزارشهای رسمی، بیشتر از یک میلیون و دویست هزار نفر در ایران معتاد هستند و تریاک با ۳۳ درصد بیشترین ماده مصرفی در این کشور است.

هر ساله حجم زیادی مواد مخدر در ایران کشف می شود و مقامات ایرانی دلیل عمده افزایش قاچاق موادمخدر به ایران را بالارفتن کشت خشخاش در افغانستان می دانند.

پلیس ایران می گوید که تولید تریاک در افغانستان در سالهای اخیر افرایش یافته و در سال 2008 به 7هزار و 700 تن رسیده است.

بخش عمده تریاک جهان در افغانستان تولید می شود که در شرق ایران قرار دارد. مواد مخدر تولیدی در افغانستان عمدتا از طریق ایران به دیگر کشورها منتقل و بخشی از آن نیز در داخل ایران مصرف می شود.

به گفته آقای احمدی مقدم، با ورود نیروهای خارجی به افغانستان به بهانه مبارزه با تروریسم، تولید مواد مخدر 40 برابر شد و قیمت تریاک نیز شش برابر ارزان شده است.

پلیس ایران تلاش های گسترده ای را برای مقابله با قاچاق و مصرف مواد مخدر انجام داده و بر اساس گزارشهای رسمی سالانه نزدیک به یک هزار تن مواد مخدر کشف می شود.

ایران با داشتن ۹۵۰ کیلومتر مرز مشترک با افغانستان و قرار گرفتن میان این کشور و اروپا، همواره یکی از راه های اصلی ترانزیت مواد مخدر افغانستان به جهان خارج بوده است

از حدود هفت سال پیش که حکومت طالبان در افغانستان با حمله آمریکا و متحدانش از میان برداشته شد، تولید موادمخدر در این کشور رو به افزایش بوده و طرح های جلوگیری از کشت خشخاش در افغانستان به نتیجه امیدوارکننده ای نینجامیده است.

Mittwoch, 30. Dezember 2009

سید ابراهیم نبوی .....کفن پوشان نیم درصدی


کفن پوشان نیم درصدی

سید ابراهیم نبوی

عکس ها را دیدیم، فیلمها را تماشا کردیم، گزارشات تلویزیونی را اندازه گرفتیم و معلوم شد و معلوم است که تعداد افرادی که در مراسم اعتراض به کارناوال عاشورا شرکت کردند، چقدر بودند. به نظرمی رسد باید به چند سووال پاسخ داد.





اول، از دو هفته قبل گفته شد که حکومت در نظر دارد که در روز عاشورا فضایی شبیه کارناوال عاشورای دوران خاتمی را ایجاد کند، بعد در این مورد که مردم در روز عاشورا کف زدند و سوت کشیدند و رقصیدند، اعتراضاتی صورت بگیرد و بعد عده ای از مردم به خیابان بیایند و بعد که به خیابان آمدند، کفن بپوشند و فریاد بزنند که دین رفت و به عاشورا توهین شد. از دو هفته قبل معلوم بود که این بازی انجام خواهد شد، این بازی هم انجام شد. بنابراین واقعه ای که اتفاق افتاده است، توهین به عاشورا، چه واقعا رخ داده باشد، چه رخ نداده باشد، پیش بینی شده بود. این وسط چه چیزی نامعلوم است؟



دوم، کلا جمعیت افراد قابل اندازه گیری است. اندازه هاهم مقایسه ای است. مثلا دیروز، براساس عکسها و فیلمهای مختلف، جمعیت معترضان دولتی به اهانت به عاشورا، در یک فضایی به طول پانصدمتر و پهنای چهل متر ایستاده بودند و تظاهرات می کردند. پنج ماه قبل در روز 27 خرداد همین مردم، در فضایی به پهنای چهل متر و طول پانزده کیلومتر ایستاده بودند و به انتخابات اعتراض می کردند. سی سال قبل در همین محل، مردم در محلی به طول ده کیلومتر و پهنای چهل متر راه می رفتند و گفته می شد جمعیت مردم انقلابی یک میلیون تا دو میلیون نفر است. طبیعی است که اگر ما قبول کنیم که جمعیتی که در پانزده کیلومتر در روز 27 خرداد ایستاده است، تعدادشان دو میلیون نفر است، پس کسانی که در پانصد متر ایستاده اند( با پهنای مساوی خیابان) تعدادشان می شود پنجاه هزار نفر، یعنی در بهترین حالت، دیروز جمعیتی حدود پنجاه هزار نفر، در حمایت از دولت به میدان آمدند.



سوم، روشی که دولت انتخاب کرده روش غلطی است، در ماه خرداد برای دفاع از احمدی نژاد مردم به خیابان آمدند، تعداد حامیان احمدی نژاد چیزی در حدود پنج هزار نفر بود، بعدا برای حمایت از آیت الله خامنه ای مردم به خیابان آمدند، تعدادشان شده بود هشت هزار نفر، بعدا برای حمایت از روز قدس طرفداران حکومت به خیابان آمدند، تعدادشان شد دوازده هزار نفر، بعدا برای پاسخ به اهانت به امام خمینی مردم به خیابان آمدند، تعدادشان شد پانزده هزار نفر، بعدا دولت تصمیم گرفت مردم را برای حمایت از امام حسین به خیابان بیاورد، تعدادشان شد پنجاه هزار نفر، احتمالا اگر راهپیمایی بعدی سبزها صورت بگیرد و دوباره یک میلیون سبز به خیابان بیایند، این بار بهانه می کنند که به خداوند -نعوذ بالله - اهانت شده است و این بار هم عده ای به خیابان می آورند. یعنی چه؟ چطور است که مردم برای دفاع از رای شان در حالی که کتک می خورند و دستگیر می شوند و زخمی می شوند و کشته می شوند، یک میلیون نفر به خیابان می آیند، ولی برای حمایت از آنچه حکومت مطرح می کند، بیش از صد هزار نفر را دولت به خیابان نمی تواند بکشاند، همین حالا اگر علی پروین در تهران سوت بزند، صد هزار تا آدم جمع می شوند، چطوری است که دولت 63 درصد رای دارد ولی تعداد حامیان دولت، از رای مهدی کوچک زاده که دویست هزار تا رای در تهران آورد کمتر است؟ یادتان نرود که در همین شهر تهران، رضا خاتمی بیش از سه میلیون رای آورد، یعنی شصت برابر جمعیت حامیان دولت کنونی.



چهارم، چطور ممکن است که مردم تهران بدون اینکه هیچ کس به آنها دستوری بدهد، یا برایشان اتوبوس بگیرد و ساندیس بیاورد و کیک به آنها بدهد، حداقل یک میلیون نفر برای عزاداری امام حسین هر سال به خیابان می روند، ولی برای دفاع از هتک حرمت به عاشورا پنجاه هزار نفر هم به زور و پول و تبلیغات نمی روند؟ مشکل دولت این است که می خواهد به مردمی که خودشان توی خیابان بودند و دیدند که چراغ خیابان قرمز بوده، با تبلیغات تلویزیونی ثابت کند که چراغ خیابان قرمز بوده است.



پنجم، دولت " مزدوران آمریکا" را طوری تعریف کرده که شامل هشتاد درصد جمعیت کشور می شود و همین دولت، دوستداران اهل بیت را طوری تعریف کرده است که شامل نیم درصد مردم می شود. با این حال دولت انتظار دارد که در کشوری که هشتاد درصد مردمش مزدور آمریکا هستند، اسلام و اهل بیت که بنا به تعریف دولت نیم درصد مردم هستند، پیروز بشوند؟



بازی جمعیت برای دولت پوپولیست، بازی خطرناکی است، دولت نباید فراموش کند که اگر موانع امنیتی از پیش پای مردم برداشته شود، حداقل سه میلیون نفر، به اندازه جمعیت معترضان روز قدس یا روز تظاهرات 27 خرداد به خیابان می آید، در حالی که در هیچ حالتی، و حتی با بسیج کامل نیروهای نظامی و بسیج، این حکومت توانایی به خیابان آوردن صد هزار نفر را ندارد. این بازی را ما می شناسیم، ولی آنچه معلوم نیست، تلاش دولت برای تکرار بازی ای است که از پیش در آن شکست خورده است.



نهم دی ماه

گزارشی از خاکسپاری شهید سید علی موسوی


گزارشی از خاکسپاری شهید سید علی موسوی

میرحسین موسوی: خون شهید ما از بقیه شهدا رنگین تر نیست. هر وقت همه شهدا را پس گرفتیم یک مراسم جمعی می گیریم

جنبش راه سبز (جرس): مراسم تشییع پیکر و خاکسپاری شهید سید علی موسوی حبیبی از شهدای حوادث عاشورای امسال در فضای امنیتی با حضور میرحسین موسوی برگزار شد.


سایت رویداد اظهارات یکی از پاسداران سبز هوادار جنبش مردمی ایران در این زمینه را منتشر کرده که به گفته این سایت صحت آن توسط دیگر منابع حاضر در مراسم نیز تایید شده است.


با توجه به اهمیت موضوع این گزارش در ذیل می آید:

از دیروز وحید از طرف بیت آقا مسئول شد با همکاری بچه های اطلاعات سپاه قضیه خاکسپاری خواهرزاده موسوی را فیصله دهند. ساعت 2:30 نیمه شب توسط یک تیم از بچه های اطلاعات سپاه به خانواده شهید موسوی اطلاع داده شد که خاکسپاری بایستی فردا صبح زود انجام شود و فقط فامیل نزدیک حق حضور در مراسم تشییع را دارند. به پدر شهید اخطار داده شد چنانچه غیر از فامیل نزدیک، در مراسم خاکسپاری حاضر شوند، عواقب آن به عهده موسوی و فامیل اوست.


از صبح زود مخابرات هماهنگ با بچه های اطلاعات سپاه موبایل های منطقه بهشت زهرا را قطع کردند تا امکان خبر شدن مردم وجود نداشته باشد. به محافظین مهندس از اطلاعات سپاه دستور داده شد، مهندس موسوی را در آخرین لحظه برای نماز بیاورند. حدود 200 نفر از فامیل دور و نزدیک موسوی جمع شده بودند. تعدادی مرد و زن به ظاهر عزادار هم از بچه های اطلاعات سپاه وارد فامیل عزادار شدند تا جمعیت را از داخل کنترل کنند.ساعت 8:30 پیکر شهید را آوردند و نیم ساعت اجازه عزاداری به خانواده داده شد، بعد پیکر سید علی موسوی را به غسالخانه بردند. تقریبا یک پادگان لباس شخصی و نیروی انتظامی و گارد ضد شورش دور فامیل چیده بودند.
در غسالخانه به سرعت شهید را شستشو دادند و فامیل را به محوطه پشت غسالخانه بردند تا بتوانند نماز بخوانند.
در این لحظه میرحسین را آوردند. یک گروه 15 نفره از دور و نزدیک از تک تک فامیل عزادار عکس و فیلم برداشتند.
موقع نماز دوربین ها روی میرحسین زوم کردند و تمام نماز را فیلم برداری کردند.


دستور داده بودند فامیل حق برداشتن عکس ندارند و دوربین دو نفر از فامیل توقیف شد. و چند زن جیغ زدند "ای خدا نمی گذارند عکس نمازمان را بگیریم. در کربلا هم اینطور نبود." ماموران درون جمعیت هیس هیس کردند.
موقع نماز کارمندان یونیفورم پوش غسالخانه و کارمندان اداری بهشت زهرا از اتاق هایشان بیرون آمده بودند و با احترام و اشتیاق به مهندس نگاه می کردند.بعد از نماز فقط شعار لا اله الله داده شد. یک شهید دیگر را هم آورده بودند. تعدادی از مردم که بی خبر سر خاک اقوام خود بودند با دیدن مهندس موسوی که جلوی جمعیت حرکت می کرد به سمت موسوی دویدند و پشت سر او راه افتادند تا سر خاک رسیدیم جمعیت سه برابر شد.موقع خواندن زیارت عاشورا وقتی نوبت به لعن معاویه و یزید رسید آمین ها و گریه ها بلند تر شد به خصوص وقتی که به جمله "امتاً قتلتک و امتاً ظلمتک و امتاً سمعت و راضیاً به" رسید. (گروهی که تو را کشتند و گروهی که به تو ظلم کردند و گروهی که شنیدند و راضی بودند....)


چون بیشتر فامیل ترک بودند یکی از فامیل دو بیت شعر از حیدر بابا خواند که همه با شنیدن آن زار می زدند، من معنی آن را نفهمیدم چون ترکی نمی دانم اما از چشم های مهندس گوله گوله اشک می آمد. ماموران و بچه های درون جمعیت ساکت بودند اما مراقب همه بودند.در بیرون بهشت زهرا و یک گوشه دورتر گارد ویژه آماده باش بود. نیروی انتظامی رفتار متفاوتی نسبت به لباس شخصی ها داشت.


شهید سید علی موسوی حبیبی در قطعه 9 ردیف 34 قبر 39 دفن شد. فامیل از میرحسین می پرسیدند: "کی مراسم می گیرند؟" مهندس موسوی گفت: "خون شهید ما از بقیه شهدا رنگین تر نیست. هر وقت همه شهدا را پس گرفتیم یک مراسم جمعی می گیریم."بعد جمعیت را متفرق کردند و مهندس موسوی و خانم رهنورد به سر مزار خواهر رهنورد رفتند و از آن جا به خانه برگشتند.


از دیروز شایعه دستگیری مهندس موسوی و رهنورد را به همه گفته اند پخش کنیم. علت آن ترساندن سبزهاست و سنجش عکس العمل مردم برای چنان روزی.

Dienstag, 29. Dezember 2009

پلیس پنج فعال سرشناس را بازداشت کرده است



گروه های مخالف حکومت ایران: پلیس پنج فعال سرشناس را بازداشت کرده است


گروه های مخالف حکومت ایران اعلام کرده اند در ادامه سرکوب اعتراض های ضد دولتی، دست کم پنج چهره سرشناس اصلاح طلب دستگیر شده اند. آن ها می گویند این بازداشت ها پس از تظاهرات روز یکشنبه انجام گرفته است که حداقل هشت کشته به جای گذاشت.

بنا به گفته تارنمای مخالفان، سه مشاورمیرحسین موسوی، رهبرمخالف حکومت، روز دوشنبه دستگیرشده اند. علی رضا بهشتی، مشاور ارشد وی نیز بین دستگیر شدگان است.

این تارنماها اعلام کرده اند مقامات امنیتی در ضمن عماد الدین باقی، فعال حقوق بشر و ابراهیم یزدی، فعال مخالف حکومت و وزیر امور خارجه پیشین ایران پس از انقلاب اسلامی را نیز دستگیر کرده اند.

تلویزیون دولتی پرس تی وی گزارش داده است هشت نفر در مراسم عزاداری عاشورا و در اوج تظاهرات ضد دولتی روز یکشنبه در سراسر کشور کشته شده اند. پلیس اتهامات گروه های مخالف مبنی بر آتش گشودن نیروهای امنیتی به روی معترضان را انکار کرده است.

علی موسوی، خواهرزاده میر حسین موسوی، رهبر مخالف حکومت نیز جز کشته شدگان روز یکشنبه بود. رضا موسوی، برادر این متوفی به بخش فارسی صدای آمریکا گفته است پیکر وی از بیمارستان تهران ناپدید شده است.

دولت ایران رسانه های خارجی را از پوشش خبری اعتراض ها منع کرده است و منبع مستقلی برای تائید بازداشت های روز دوشنبه و یا اعمال خشونت وجود ندارد.

مهدی کروبی، رهبرارشد مخالف حکومت ایران روز دوشنبه به علت اعمال خشونت و استفاده از زورعلیه ده ها هزارتن که دراعتراض های ضد دولتی سراسر ایران شرکت کرده بودند، ازدولت انتقاد کرد.

نظرات صريح پرزيدنت اوباما در رابطه با رويدادهای اخير ايران


نظرات صريح پرزيدنت اوباما در رابطه با رويدادهای اخير ايران

طی ماهها مردم ایران خواستار چیزی بیش از عمل کردن به حقوق جهانی خود نبوده اند. هرگاه که چنین کردند با مشت آهنین بیرحمی و سبعیت حتی در روزهای مقدس و عزاداری روبرو شدند

جامعه بین المللی در واکنش به وقایع اخیر ایران، سرکوب مردم را بشدت محکوم کرده است.

باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا نیز که برای گذراندن تعطیلات در ایالت هاوایی آمریکا بسر می برد، روز دوشنبه هنگام اظهار نظر در مورد واقعه تروریستی اخیر در خطوط هواپیمایی این کشور از وقایع اخیر ایران نیز سخن گفت. آقای اوباما مانند جامعه بین الملل خشونتهای اخیر و سرکوب مردم ایران را تقبیح و محکوم کرد. آنچه که در زیر می خوانید متن سخنان روز دوشنبه رییس جمهوری آمریکا در مورد ایران است:

میخواهم بطور خلاصه اشاره ای داشته باشم به حوادثی که در چند روز اخیر در جمهوری اسلامی ایران روی داده است. ایالات متحده همراه با جامعه بین المللی خشونت و سرکوب غیر عادلانه شهروندان بیگناه ایران را قویاً تقبیح و محکوم میکند. اقداماتی که ظاهراً به بازداشت، مجروح شدن و حتی مرگ افراد منجر شده است.

طی ماهها مردم ایران خواستار چیزی بیش از عمل کردن به حقوق جهانی خود نبوده اند. هرگاه که چنین کردند با مشت آهنین بیرحمی و سبعیت حتی در روزهای مقدس و عزاداری روبرو شدند. و هربار که چنین اتفاقی روی داد جهان با تحسین عمیق نظاره گر شهامت و عزم مردم ایران که بخشی از تمدن بزرگ و پایدار ایران است، بوده است.

آنچه که در داخل ایران روی میدهد در باره ایالات متحده آمریکا و یا سایر کشورها نیست، در باره مردم ایران و آرزو و آرمان آنها برای عدالت، و زندگی بهتر برای خودشان است. تصمیم رهبران ایران برای حکومت از طریق ایجاد رعب و ظلم برای دور کردن مردم از آرمانهایشان توفیقی نخواهد یافت. همانگونه که در اسلو گفتم اينگونه حکومت ها از آرمان طلبی مردم خويش به مراتب بيمناک تر از هر کشور ديگری هستند .

ایالات متحده آمریکا همراه با دیگر ملل آزاد در کنار کسانی است که خواستار حقوق جهانی خود هستند. ما از دولت ایران میخواهیم که به تعهدات بین المللی خود پایبند باشند و حقوق مردم خویش را محترم بشمارند. ما خواستار آزادی همه کسانی هستیم که غیر منصفانه در داخل ایران توقیف شده اند. ما به نظارت و مشاهده خود از وقایع فوق العاده ای که در آنجا روی میدهد ادامه میدهیم و من اطمینان دارم که تاریخ در کنار کسانی خواهد بود که در جستجوی عدالت هستند

شاهین زینعلی بازداشت شد


بازداشت سخنگوی ائتلاف دانشجویان آزادیخواه ملی

شاهین زینعلی بازداشت شد.
شاهین زینعلی دانشجوی دانشگاه تهران امروز سه شنبه 8 دی ماه توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد.
خبرگزاری هرانا - حقوق شهروندان، اندیشه و بیان: شاهین زینعلی روز سه شنبه در پی یورش ماموران وزارت اطلاعات به منزلش بازداشت شده است
به گزارش واحد اندیشه و بیان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، شاهین زینعلی سخنگوی ائتلاف دانشجویان آزادی خواه ملی در پی یورش مامورین وزارت اطلاعات به منزل شخصی اش بازداشت شد. به گفته خانواده ی این فعال دانشجویی دانشگاه تهران ساعت 21 روز سه شنبه 8 دیماه مامورین وزارت اطلاعات پس از بازداشت ایشان و توقیف کامپیوتر کتابها و لازم شخصی اش ، وی را به مکان نامعلومی بردند.
شاهین زینعلی طی سالهای گذشته بارها توسط مامورین امنیتی احضار و یا بازداشت شده بود

با پای خود به پرتگاه سقوط نزدیک می شوید


با پای خود به پرتگاه سقوط نزدیک می شوید

حامد-تهران

یزید زمان و غلامان حلقه بگوش دربارش بخوانند

مدت هاست در عجبید که چگونه صدها هزار نفر از زنان و مردان ایران زمین این چنین دست خالی علیه نظام جهل و ظلم شما می رزمند. مدت هاست در تعجبید با وجود اینکه روزنامه ها را توقیف، سایت ها را فیلتر، تلفن و موبایل را مختل و جلسات بحث و گفتگو را برهم می ریزید جوانان وطن این چنین فعل اتحاد را صرف می کنند و مجبورید همچون کفتارهایی لاغر و ترسو عاجزانه از پشت بوته های حقارت بر آنها حمله کنید جانشان را بگیرید.

خفاشان بسیج و سپاه سرب های داغتان سینه ها را پاره کرد اما چه سود؟ گرگ های انتظامی گازهای اشک آورتان حنجره هایمان را سوزاند و چشمانمان سرخ کرد اما چه سود؟ ما بی شماریم. ما دیگر فقط درامیر آباد، خوش، ولیعصر و انقلاب نیستیم امروز مشهد، تبریز، شیراز و اصفهان، اراک و خرم آباد، زاهدان و سنندج، ساری و اهواز در سیطره اندیشه و روح و جسم ماست. امروز عالم می داند که شما به زور سرکوب حکومت را در دست نگه داشته اید. رسانه هایتان برای دلگرمیتان واقعیت را از شما پنهان می کنند و شما سرخوش از آنچه می بینید خدایی می کنید و دریغ که قدرت طلبیتان موریانه هایی را که پایه های تخت سلطنتتان را پوک می کند را احساس نمی کنید. 6 ماه است که خود با پای خود به پرتگاه سقوط نزدیک می شوید و خوشبختانه نمی دانید. گذر زمان برای ما مشترک است " سبزی ما افزونتر می شود و سقوط سلطنت شما، برگ های کتاب های تاریخ نسل بعد را پر می کند

هشدار فاطمه کروبی : چنانچه اتفاقی برای من و خانواده ام رخ دهد مسئولیت آن با حکومت است


هشدار فاطمه کروبی : چنانچه اتفاقی برای من و خانواده ام رخ دهد مسئولیت آن با حکومت است

از دست نیروهای لباس شخصی امنیت جانی نداریم

شبکه جنبش راه سبز (جرس): در روزهای اخیر به ویژه پس از تظاهرات عظیم مردم در روز عاشور و شهادت حدود 37 تن از هموطنانمان از جمله سید علی موسوی خواهرزاده میرحسین موسوی، محدودیت های فراوانی برای رهبران جنبش سبز پدید آمده است. از جمله برای مهدی کروبی که در چند ماه گذشته با حضور در برخی از راهپیمایی های اعتراضی روحیه مضاعفی به هواداران جنبش سبز داده بود.



در حصار محافظان



حسین کروبی فرزند ارشد مهدی کروبی در گفتگو با دویچه‌وله از خانه‌نشینی پدرش و کم کاری محافظان وی خبر داد و گفت:پدرم تقریبا نیمه حبس است. چند روز است که محافظانش او را این طرف و آن طرف نمی برند. آنها تحت فرمان نیروی انتظامی هستند و معلوم است از جایی دستور دارند. طوری شده که پریشب که می‌خواست روضه برود ، من او را با ماشین خودم بردم.



حسین کروبی با اشاره به خشم پدرش از مشاهده رفتار ماموران با مردم در روز عاشورا می‌افزاید: پدرم در تظاهرات خرداد سال ۴۲ شرکت داشته و می‌گوید از نزدیک کاخ مرمر رد شدیم و شعارهای تندی دادیم. می‌گفتیم خمینی خدا نگهدار تو، بمیرد دشمن خونخوار تو. اما آن روز چون عاشورا بود، نگهبانان کاخ و پلیس و ماموران امنیتی به ما کار نداشتند. تنها دو روز بعد بود که آمدند هم امام خمینی را گرفتند و هم دیگران را. آنها حرمت عاشورا را نگاه داشتند اما این‌ها نه.



مهدی کروبی، روز دوشنبه (هفتم دی‌ماه) در پیام تسلیتی به مردم، خشونت و خونریزی در روز عاشورا را گناه و مصیبتی بزرگ خواند و خطاب به مسئولان حکومتی گفت که اگر دین ندارید، لااقل آزاد مرد باشید.





از دست نیروهای لباس شخصی امنیت جانی نداریم

از سوی دیگر فاطمه کروبی همسر مهدی کروبی که خود وی نیز سالها به عنوان چهره ای سیاسی شناخته شده است با نگارش نامه ای سرگشاده ضمن تاسف از برخورد برخی ازمسئولان برای هتک حرمت بزرگان نظام ، با اشاره به گفتار و رفتار برخی از مسئولان جهت تحریک نیروهای خودسر برای برخورد با مهدی کروبی نسبت به تامین امنیت خود و خانواده اش ابراز نگرانی کرد . وی در این نامه حکومت را مسئول هرگونه اتفاق احتمالی در برابر آنچه در قبال خانواده اش روی دهد خواند .





خانم کروبی در این نامه نوشت: سالها مبارزه کردیم که نهضت انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی به ثمر نشیند تا با استقرار نظام جمهوری اسلامی مردم ایران با اتکا به فرموده بنیان گذار جمهوری اسلامی ، خویش حاکم بر سرنوشتشان شوند ؛ اما اینک جای بسی تاسف است مردان و زنانی که روزهای نه چندان دور ماهها در این راه مبارزه کرده و زندان های ساواک و شکنجه و تبعید را تحمل کرده اند اینک در نظامی که خود برای به ثمر رساندش تلاش کرده اند منافق و ضد انقلاب خوانده شده و حتی از امنیت جانی در منزل شخصی خود برخوردار نیستند .



او افزود: امروز من فاطمه کروبی ، همسر شیخ مهدی کروبی که از همان اولین سال تشکیل زندگی مشترک و شروع مبارزه در عرصه حضور داشتم و از سال 42 همواره رنج دوری همسرم را تحمل کرده و فرزندانم سالهای طولانی از پشت میله های زندان و یا در تبعید با پدرشان ملاقات می کردند ، متاسفم از اینکه باید نامه ای بنگارم تا بگویم بعد از گذشت 30 سال از پیروزی انقلاب اسلامی اینک من و فرزندانم باید باز هم بیم آن داشته باشیم که شبانه به منزلم بیایند و امنیت من و خانواده ام را سلب کنند ، و این جای بسی تاسف است که اینک نه در رژیم پهلوی و نه از سوی نیروهای ساواک بلکه در نظام جمهوری اسلامی و از سوی نیروهای خودسری که نام انقلابی بر خود گذاشته اند چنین تهدید می شویم .





کروبی بیمی از زندان و شکنجه ندارد



دبیرکل مجمع بانوان همچنین نوشت: امروز که چنین نامه ای را می نویسم رسانه های وابسته به طیف فکری دولت محترم از بازداشت مهدی کروبی خبر دادند ، شایعه ای که از همان لحظه انتشارش در سطح گسترده پخش شد و فریاد های اعتراضی مردم را به همراه داشت ؛ ولی اینها غافل از آنند که شیخ مهدی کروبی سالهای سال در زندان های ساواک هرگونه شکنجه و خطری را در راه رسیدن به هدف با آغوش باز تحمل کرده ، اینک بیم آن ندارد که در نظام جمهوری اسلامی ایران به زندان رود ، ولی تنها متاسف و رنجور و نگران است از اینکه خود باید شاهد آن باشد در نظامی که سالها برای پیروزی آن رنج کشیده و بعد از استقرار نظام جمهوری اسلامی ، در مناصب عالی آن در جهت پیشبرد آرمان های اولیه انقلاب اسلامی و حفظ اصول و ارزشها و اندیشه امام خمینی (ره) حرکت کرده به جرم دفاع از حقوق شهروندی ، آزادی و حاکمیت مردم بر اجرای همه اصول قانون اساسی باید چنین برخوردی را تحمل کند .





مردم یا نیروهای لباس شخصی؟؟؟



همسر مهدی کربی افزود: اما در این وادی ، آنچه جای تامل دارد رفتار و گفتار مسئولانی است که به راحتی با اتکا به جایگاه خود هرسخنی را بر زبان می آورند ! دوشنبه شب وقتی شبکه دوم رسانه ملی را نگاه می کردم متاسف شدم از اینکه در میزدگرد برنامه خبری ساعت 10:30 برخی از مسئولان به راحتی شخصیت های مبارز و انقلابی را سران فتنه می نامند و با زیرکی اعلام می کنند که نیازی به برخورد مسئولان با این بزرگواران نیست بلکه مردم خود باید با آنها برخورد کنند و مردم این شرایط را تحمل نمی کنند ! و این اندیشه همان سخنی است که متاسفانه از زبان رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس هشتم که باید خود کارشناسی برای بررسی تامین امنیت در کشور باشد بیان می شود و البته در رسانه های مکتوب وابسته به این جریان بروز می کند و آنها تیترها و صفحات خبری خود را به بیان دیدگاه و سخنان وابستگان به این جریان اختصاص می دهند .





در ادامه این نامه آمده است: تکرار چنین سخنانی تنها این را به ذهن ها متبادر می کند که برخی از مسئولان قصد آن دارند تا به نیروهای خودسر و افرادی که در محافل خاصی آنها را آموزش داده اند تا هرگونه اعمال غیراخلاقی ، غیرقانونی و غیرشرعی را انجام دهند چراغ سبزی نشان دهند که تحت عنوان مردمی انقلابی ! می توانند خود به برخورد با بزرگان نظام که در اندیشه آنها سران فتنه هستند بپردازنند . هرچند که این روزها این نیروهای خودسر از هیچ کوششی برای هتک حرکت ساحت این بزرگان دریغ نکرده اند و در حاشیه هر مراسمی که برای ختمی و یا روضه ای در عزاداری امام حسین (ع) برپا شده بود با فحاشی ، شکستن شیشه های ماشین و سنگ پرانی به حریم این شخصیت های نظام هجوم برده اند .



اگر اتفاقی بیفتد..



فاطمه کروبی در ادامه نامه سرگشاده خود آورده است: بنابراین امروز لازم می دانم در برابر چنین تصمیماتی که از سوی برخی از مسئولان گرفته می شود اعلام کنم ، من و خانواده ام از هیچ گونه امنیتی در قبال هجوم شبانه نیروهای خودسر به منزل خود برخوردار نیستیم ، و قبل از آنکه هرگونه اتفاقی روی دهد هشدار می دهم چنانچه اتفاقی برای من و خانواده ام رخ دهد مسئولیت آن با حکومت خواهد بود ، و پس از آن لازم نیست که مسئولان امر وقت خود را صرف بررسی و شناسایی عاملان آن کنند .



امید است که با هوشیاری مسئولان امر غائله آشوب هایی که به واسطه جریانی تندرو ، متحجر و ضد انقلاب که اعتقادی به جمهوری اسلامی و مردم سالاری ندارند ، شکل می گیرد ختم شود و از تداوم هتک حرمت به شخصیت های نظام جلوگیری شود تا اینکه حرمت اصل جمهوری اسلامی محفوظ بماند

رازهای زندگی خامنه ای




گزارش کارمندان بیت رهبری و وزارت اطلاعات که به خارج از کشور گریخته اند

محسن مخملباف


نوشته حاضر اطلاعاتی است که از طریق کارمندان سابق بیت رهبری و وزارت اطلاعات که به خارج از کشور گریخته اند برای من بازگو شده است و من تنظیم متن آن را به عهده داشته ام.


مقدمه:
خامنه ای فردی است که در چند دهه گذشته بیشترین تاثیر را بر زندگی عمومی و حتی خصوصی ایرانی ها، پس از شاه و خمینی داشته است.او کسی است که بیش از هرکسی از طریق سیستم های اطلاعاتی اش، درباره این و آن می داند؛اما کمتر کسی است که ازجزئیات خانه و خانواده و ارتباطات و علائق شخصی و یا نحوه کار او با خبر باشد. این راز داری افراطی از سوی خود او و سیستمش عمدی بوده است.در راز بودن، از او یک کاریزما ی مقدس برای طرفدارانش و یک چهره مخوف برای مردم ساخته است.

مطلب حاضر می کوشد ازطریق منابع دست اول واقعیت خامنه ای را آنچنان که واقعا هست بشناساند. این شناسایی به دور از ابراز نفرت های متداول این روزها یا شیفتگی های طرفداران افراطی اوست.


برنامه روزانه خامنه ای:
ساعت 4 صبح برخاستن از خواب واقامه نماز شب
ساعت 6 تا 6:30 ملاقات با حجازی(رئیس دفترش)
ساعت 6:30 تا 7 ملاقات با وحید (معاون اجرایی بیت رهبری)
ساعت 7 تا 8 ملاقات با مجتبی (پسردومش)هفته ای سه روز (مجتبی در سال حدود 150 روز در حوزه علمیه قم درس می دهد. اما در غیر از این 150 روز هر صبح با پدرش ملاقات می کند.)
ساعت 8 تا 10:30 مطالعه پرونده های امنیتی،سیاسی و اقتصادی.
ساعت 10:30 تا 12 (خواب و استراحت نیمروزی)
ساعت 12 تا 1 نماز جماعت و ناهار
ساعت 1 تا 3 ملاقات های ضروری (که در هر زمان متفاوت است. و بیشتر برای حل بحرانها پیش بینی نشده است.)
ساعت 3 تا 5 رسیدگی به کارهای شخصی.
ساعت 5 تا 8 ملاقات های ویژه (شرح این ملاقات ها در برنامه هفتگی و ماهانه آمده است)
ساعت 8 تا 8:30 شام
ساعت8:30 تا 9 گوش کردن به شنودها
ساعت 9 شب رفتن به رختخواب


برنامه هفتگی خامنه ای:
1.یکشنبه ها بعد از ظهر ملاقات با فرماندهان ارتش
2.یکشنبه ها بعد از ظهر ملاقات با فرماندهان سپاه
3.دوشنبه شام ملاقات با رئیس جمهوری
4.سه شنبه صبح ملاقات با مسئولین کارهای اقتصادی خودش (حسن خامنه ای (برادرش)/میرمحمدی/مجتبی خامنه ای/ و شریعتمدار وزیر بازرگانی)
5. سه شنبه ها شام ملاقات با هاشمی رفسنجانی
6.چهارشنبه بعد از ظهر ملاقات با اعضای شورای نگهبان
7.چهارشنبه شب با جنتی شام می خورد.


برنامه ماهانه:
1.ملاقات با رئیس مجلس
2.ملاقات با رئیس قوه قضائیه
3. ملاقات با مشاورین مذهبی (کسانی که از قم می آیند. مثل مقتدایی و یزدی)
4.ملاقات با مشاورین دیگر


علائق شخصی خامنه ای:
غذا:
به توصیه پزشکان خاویار و ماهی قزل آلای خال قرمز رودخانه لار به وی توصیه شد، اما رفته رفته این دو غذا جزو علائق شخصی ایشان شد. خاویار از رشت توسط امام جمعه رشت ارسال می شود .هم چنین گوشت قرقاول که از شیراز توسط آقای حائری ارسال می شود.و مصرف گوشت بلدرچین و شتر مرغ (برای پرهیز از کلسترول)
برای کنترل غذای خامنه ای و اطمینان از سمی نبودن آن دستگاهی به مبلغ 500 هزار دلار از آمریکا خریده شده که با افزودن یک ماده ،غذاآزمایش می شود و آشپز خود بایستی در حضور محافظین قبل از دیگران غذا را بچشد.

ورزش:
کوهنوردی و اسب سواری. یک بار خامنه ای به خاطراسب سواری در سال 78 به زمین افتاد و دستش شکست.چون او با یک دست اسب سواری می کند.در سفرهای طولانی داخلی، مثل سفر به مشهد ، اسب مخصوص خامنه ای و اسب مجتبی را با هواپیمای 330 به محل می برند.هم چنین سه کامیون مخصوص حمل اسب برای جا به جایی های نزدیک تر موجود است.


اسب ها:
تعداد اسب ها حدود 100 عدد است که ارزش کل آن 40 میلیون دلار برآورد شده و گرانترین آن ها 7 میلیون دلار قیمت دارد و نام آن ذوالجنان است.اسب مجتبی سهند نام دارد.برای اسب ها دو اصطبل موجود است،یکی در باغ ملک آباد مشهد به مساحت 10 هزار متر که دارای 70 اسب است و یکی در لواسانات به مساحت 3 هزار متر که دارای 30 اسب است.


گده:
گاهی با راشد یزدی (آخوندی که جوک های رکیک می گوید) گده می کند. این کار برای خامنه ای اسباب خنده می شود،(کاری که کریم شیره ای برای ناصرالدینشاه انجام می داد.) و هم از طریق شنیدن جوک های رکیک که نوعی تخلیه روانی جامعه است، نبض جامعه را می گیرد.در این گده ها محمدی گلپایگانی و وحید حقانیان هم حضور می یابند.گاهی جنتی را هم دعوت می کنند که معمولا جنتی توسط راشد دست انداخته می شود.مجتبی از گده های خامنه ای متنفر است ،چرا که خودش در آن جا نفوذ ندارد و در غیاب او راشد یزدی می تواند توصیه های اقتصادی و سیاسی را مطرح کند واز خامنه ای برای این و آن امتیاز بگیرد.


مطالعه:
غیر از مطالعه پرونده ها و مطبوعات، خامنه ای کمتر وقتی برای مطالعه کتاب دارد.او از زمان ریاست جمهوری اش بارها به این و آن گفته است که بدی پست ریاست جمهوری این است که فرصت مطالعه را از شخص مسئول می گیرد اما هر از چند گاهی به مطالعه کتاب هایی که درباره روسای جمهور و رهبران دنیا منتشر می شود می پردازد.بیش از همه به زندگی دوران قاجار علاقه دارد.و به ویژه به ناصرالدینشاه. تمام کتاب هایی را که در مورد او منتشر شده خوانده است.همین طور تمام کتاب هایی را که در مورد شاه و خاندان او منتشر شده.

کلکسیون پیپ:
خامنه ای ابتدا سیگاری بود.در همان اوایل ریاست جمهوری به دلیل پرستیژ مورد نیاز یک رئیس جمهور، سیگار را ترک کرد.او نمی خواست عکس او در حال سیگار کشیدن منتشر شود.در آن زمان که هنوز با موسوی نخست وزیر نزدیک تر بود، دو نفری تصمیم به ترک سیگار گرفتند و پس از آن هیچ گاه هیچکدام لب به سیگار نزدند.اما پیپ را از همان زمان حفظ کرده است.و یکبار عکس او در حالی که پیپی به لب داشت منتشر شد. برای او توتون خاص پیپ تهیه می شود و در کلکسیون پیپ او تاکنون 200 پیپ جمع آوری شده است.تمام شایعات مربوط به کشیدن تریاک در مورد اودروغ است.اما در مورد شعرای نزدیک به خود مثل علی معلم و شهریار و سبزواری دستور داده بوده است که مزاحم تریاک کشیدن آن ها نشوند.و حتی در مورد شهریار سپرده بود تریاک او را برایش تامین کنند و از طرف آقا به در خانه اش ببرند.
ارزش پیپ های او حدود 2 میلیون دلار برآورد می شود.اکثر پیپ ها برایش تحفه آورده شده. گرانترین پیپ 250 هزار دلار قیمت دارد که مربوط به 300 سال پیش است.دسته این پیپ طلا کوب و جواهر نشان است.بعضی از پیپ ها توسط روسای جمهور و رهبران جهان به او هدیه داده شده است.ودر جعبه پیپ نام اهداء کننده مشخص است.


کلکسیون انگشتر:
در کلکسیون انگشتری های خامنه ای حدود 300 انگشتری خاص جمع آوری شده که 3 تای آن ها از آستان قدس به او تحفه داده شده است.گرانترین انگشتری 500 هزار دلار قیمت گذاری شده و قدیمی ترین عقیق دنیا را دارد.این کلکسیون ها در بیت رهبری نگهداری می شود.


کلکسیون عصا:
در کلکسیون عصای خامنه ای تا چند سال پیش 170 عصای آنتیک وجود داشت که یک میلیون ودویست هزار دلار قیمت گذاری شده بود.گرانترین عصا 200 هزار دلار قیمت دارد که متعلق به 170 سال پیش است و جواهر نشان است. گاهی در موارد خاص عصا یا انگشتری یا عبایی را برای این و آن تحفه می فرستد.پیش از انتخابات اخیر(سال 1388) که میر حسین موسوی کاندیدا بود، به دیدار پدر موسوی رفت و عصایی رابه وی هدیه داد که عده ای آن را مبنی بر موافقت خامنه ای با کاندیدا شدن پسر او قلمداد کردند. در اوایل رهبری و پس از مرگ خمینی عبایی را برای آقای طاهری امام جمعه وقت اصفهان فرستاد، زیرا از طاهری نقل شده بود که خمینی در هنگام تماشای خامنه ای از تلویزیون در سفر هند گفته بود خامنه ای به درد رهبری می خورد.و همین نقل قول خبرگان را راضی کرد تا به خامنه ای رای بدهند. فیلم خبرگان و این نقل قول در یوتیوب موجود است.
برای شعرا و هنرمندان هوادار خود معمولا سکه طلا تحفه می دهد.گاهی نیز چکی به امضای دفتر رهبری می فرستد.هر از چند گاه گروهی از ادبای مداح نظام به بیت دعوت می شوند و پس از خواندن شعرصله می گیرند.(سنتی که دردربار قاجار و به ویژه در زمان ناصرالدینشاه مد بوده است.)

کلکسیون عبا:
شماره عباهای کلکسیون خامنه ای حدود 120 عدد است و قیمت مجموعه آن ها حدود 400 هزار دلار است که گرانترین آن ها 30 هزار دلار می ارزد .اما از همه آن ها بیشتر به عبای سپید رنگی که گاهی می پوشد علاقه دارد.عباها از پشم شتر است.


علایق دیگر:
شایعاتی دال بر این که او در جوانی تار یا سه تار می زده دروغ است اما درجوانی به موسیقی علاقه داشته و موسیقی کلاسیک ایرانی را می شنیده است.صدای شجریان را دوست داشته است اما به دلیل مواضع سیاسی شجریان از او دل کنده است و از او بدش می آید.بعد از رهبری و به ویژه اخیرا مواضع ضد موسیقی او قوی تر شده و در تلویزیون بارها علیه موسیقی حرف زده است .در سال 1388 به رادیو و تلویزیون دستور داده است از حجم موسیقی کم شود تا طرفداران مذهبی ترش را راضی تر نگهدارد.
او در جوانی (و شاید هم فقط از سر جوانی) یک فولکس واگن قرمز رنگ خریده وباور نمی کرده که سال ها بعد ممکن است در حکومت او بعضی برای رنگ ماشین خود مورد مواخذه واقع شوند.

ری شهری در گزارشی که از گذشته خامنه ای برای خمینی تهیه کرد به دو زن صیغه ای او در جوانی اشاره کرده است.این دو زن در مشهد زندگی می کنند.


شعر
علاقه خامنه ای به شعر از جوانی شروع شده و تاکنون ادامه داشته است. او در جوانی در انجمن شعر مشهد مدتی طولانی حضور می یافته است.گاهی شعر هم سروده.و بسیار دوست دارد شعرا در موردش شعر بگویند و او به آن ها صله بدهد.سبزواری و علی معلم از شاعران مسلمان مدیحه گوی او با او حشر و نشر مدام دارند.و از طریق آن ها از مشکلات اهل هنر وابسته به نظام با خبر می شود.در اوایل رهبری میرشکاک شاعر را هم که گاهی دچار جنون ادواری می شود را چند بار به حضور پذیرفته بود و میرشکاک از این که در هنگام خداحافظی گفته بود سید زت زیاد به خود می بالید .(منظور عزت زیاد است.که یک دعای لاتی است.)خامنه ای هرسال بارها شعرا را به بیت خود دعوت می کند تا در حضور او شب شعر بگذارند.
در اوایل ریاست جمهوری خود از اخوان ثالث که از نزدیک او را می شناخت درخواست کرد که در مدح انقلاب شعری بگوید. اخوان ثالث در جواب او گفت:ما هنرمندان بر حکومتیم و نه با حکومت. این جمله چنان او را بر آشفت که دستور داد حقوق ماهیانه او را از محل کارش قطع کردند . و اخوان پس از آن بی کار شد. قیصر امین پور دریادنامه اخوان (باغ بی برگی) به این نکته در مقاله خود اشاره کرده است.
خامنه ای از شاملو به شدت بدش می آمد و از او با نفرت یاد می کرد اما جرات نکرد او را دستگیر و مجازات کند، زیرا می ترسید بدنام تاریخ شود.او از پادشاهانی که با شعرا بدی کرده بودند بسیار خوانده است.او جمله لنین را که اگر یک ایدئولوژی با هنر حمایت نشود خواهد مرد، در سخنرانی هایش بسیار آورده است.علاقه او به شعر آنقدر هست که اگر سر از سیاست و روحانیت در نمی آورد، بعید نبود به سراغ شعر و ادبیات برود. با این وصف به دلیل مشغله فراوان گاهی خطاهای فاحش می کند و با آن که می نمایاند که شعر شناس است، وقتی شاعره جوانی در مقابل او شعری راخواند، از او پرسید: این شعر از خودتان است؟ وشاعره پاسخ داد: نخیر این شعر از سهراب سپهری است.(سپهری شاعری است که این روزها در ایران هر بچه مدرسه ای هم شعر او را می شناسد)


رابطه خامنه ای و همسر و بچه هایش:
خجسته نام همسر خامنه ای است.خجسته خانم خیلی تحت سلطه خامنه ای است . ولی از برادرهایش هم خط می گیرد.یک بار بیمارستان شرکت نفت قورق شد تا خجسته خانم برای زیبایی شکم مورد عمل ساکشن( برای برداشتن چربی های شکمش قرار گیرد).خجسته خانم به دلیل التهاب روده بزرگ دوبار هم در لندن مورد عمل جراحی قرار گرفته است.مجتبی خامنه ای دومین فرزند خامنه ای روی پدرش بسیار نفوذ دارد اما هر کجا کم می آورد از طریق مادرش خجسته خانم وارد می شود.
اکنون خجسته خانم (در سال 2009) حدود 67 سال دارد.یکی از برادرانش با مجاهدین خلق رابطه داشته و به سوئد فرار کرده است.اوغیر از برادر فراری، سه برادر دیگر هم دارد که در گیر بیزینس های بزرگند.حسن، برادرخجسته خانم همه کاره تلویزیون جمهوری اسلامی است . کمیسیون های خرید دوربین وتلویزیون سونی در انحصار اوست.مبلغ خرید های تلویزیون ایران از محصولات سونی اعم از دوربین و سیستم های مونتاژ و غیره رقم بالایی نیست .تقریبا 50 تا 60 میلیون دلار در سال . اما مردم از تلویزیون سونی سالی 500 تا 600 میلیون دلار خرید می کنند که 7 درصد آن به حسن آقا برادر خجسته خانم می رسد.ابتدا حق انحصار سونی مربوط به یک ایرانی در دبی بود که او را تهدید کردند واو خودش از ترس امتیازش را لغو کرد.خجسته خانم علیرغم زندگی مرفه داخل، مدام نگران است آنچه از بیرون درباره زندگی آن ها دیده می شود ساده ننماید. او سه ندیمه دارد و هیچگاه به آرایشگاه بیرون از خانه مراجعه نمی کند و برایش آرایشگر از بیرون می آورند.او به ماساژ علاقه دارد و یک خانم کره ای مسئول ماساژ اوست.
بتول خانم زن خمینی از او خیلی بدش می آمد و معتقد بود او هم مثل شوهرش مغرور است.و از وقتی خامنه ای رهبر شده او هم احساس می کند ولی فقیه زنهاست .
خجسته خانم ابتدا خودش آشپزی می کرد اما الان هفت هشت سال است که نمی تواند آشپزی کند.و یک پیرمرد که سید نام دارد مسئول آشپزی است.
انتخاب عروس ها و داماد ها در خانه خامنه ای به عهده خجسته خانم ست. ابتدا او چند نفر از خانواده های نزدیک به بیت رهبری یا علمای درجه اول را انتخاب می کند، و از طریق رفت و آمد آن ها را بیشتر می شناسد.بعد وزارت اطلاعات ،شعبه مخصوص، تحقیقاتش را کامل می کند و بعد دختران و پسران خامنه ای از بین کاندیداهای مادر که مورد تایید رهبری قرار گرفته اند، یکی را می پسندند این ازدواج ها گاهی دچار مشکلات عمده نیز شده است.در مورد همسر مجتبی (دختر حداد عادل) چون بچه دار نمی شد، نزدیک بود کار به جدایی بکشد.در مورد مسعود (دختر آیت اله خرازی) به دلیل اختلافات سیاسی کار تا جدایی پیش رفته است.و سوسن خرازی برای طلاق به خانه پدر برگشته است.
در روابط خانوادگی پیش روی دیگران ادب حضور کاملا رعایت می شود.مثلا بچه ها به پدر خود بابا نمی گویند،بلکه از واژه «آقا» «رهبر» «حضرت آیت اله» استفاده می کنند.و خامنه ای نیز بچه هایش را بدون احترام صدا نمی کند.معمولا از زبان او شنیده شده« آقا مصطفی» «آقا مجتبی» « آقا مسعود»« آقا میثم» اما نام دختران کمتر در ملاقات ها بر زبان او جاری می شود، مگر در ملاقات های خانوادگی که باز هم با نام« بشری خانم» یا« بشری سادات»« هدی خانم» یا « هدی سادات» خوانده می شوند.
بچه ها به ویژه مجتبی اگر پای بحث پیش بیاید در مورد چگونگی انتخاب آقای خامنه ای توسط خبرگان می گویند:" خبرگان آقای خامنه ای را انتخاب نکرد، بلکه ایشان را کشف کرد.ایشان نائب امام زمان هستند و خدا این استعداد را به علما و خبرگان اعطا کرد تا ایشان را کشف کنند."
این نحوه احترام در مدیران و کارمندان بیت رهبری نیز به این شکل رعایت می شود که هرگاه کسی از دیدار آقای خامنه ای برمی گردد به او می گویند« زیارت قبول» و کسی در دفتر آقای خامنه ای حق ندارد بگوید به ملاقات آقای خامنه ای می روم یا قرار ملاقات دارم،بلکه از واژه« شرفیاب می شوم» و یا « به زیارت می روم» استفاده می شود. در اجرای این ادب حضور بیش از همه حجازی (رئیس دفتر خامنه ای) اصرار دارد.


نماز جماعت بیت رهبری:
هفته ای 3 تا 4 روزنماز جماعت در بیت برگذار می شود.حدود 15 نفر در هر نماز جماعت افتخار آن را دارند که پس نماز باشند. 10 نفر آن ها مدیران بیت رهبری هستند که همیشگی اند.اما هر روزه حدود 4 تا 5 مهمان نیز برای نماز جماعت حضور دارند.حضور در نماز جماعت آقا سرقفلی دارد.و بازاریانی که مشکل دارند چنانچه سر نماز آقا حاضر شوند و برای حل مشکل خود توصیه ای از آقا بگیرند،کسب و کارشان رونق می گیرد.آنها حاضرند از قبل بهای این سرقفلی را که حدودا مبلغ پانصد میلیون تومان است ، به حجازی و محمدی گلپایگانی بپردازند. این پس نمازها مبلغ پانصد میلیون تومانی را که داده اند، بعدا از طریق سودی که از توصیه اقا برده اند ،چند برابر جبران می کنند.در نتیجه مشتریان نماز جماعت آقا ،معمولا از اهل بازار هستند.از امنیتی ها کسانی که خواستار ارتقا در شغل خود هستند نیز، در این نماز جماعت ها بسیار شرکت می کنند.


رابطه خامنه ای و مریدانش:
وقتی اقای خامنه ای به مشهد می رود و از یک قندان قندی را بر می دارد، برای مریدان آقا قندان قند متبرک می شود.وقتی از جایی رد می شود تا به زیارت برود ،طرفداران او جای خالی پای او را بوسه می زنند.فیلم بوسه زدن بر جای پای خامنه ای توسط مریدانش روی یوتیوپ موجود است. معلوم نیست اگر این مریدان از جلسات گده خامنه ای که به جوک های رکیک آخوند راشد ریسه می رود با خبر شوند تا چه اندازه دچار شوک خواهند شد و آیا باز هم قندهای باقی مانده از چای او ، همان اندازه برایشان متبرک خواهد بود؟
جمله تکراری خامنه ای از بیست سال پیش این است « این کار را بکنید، اما مردم نفهمند» « آن کار را بکنید ،اما کسی نفهمد» و آن ها که این جمله را می شنوند، می دانند که همه اقتدار بیت رهبری در سایه بی خبر نگهداشتن مردم از راز های خصوصی زندگی آقای خامنه ای و راز های پشت پرده دفتر رهبری است.
تا قبل از نماز جمعه، یک هفته پس از انتخابات، خامنه ای مسئولیت هیچ چیز را به عهده نمی گرفت و همه فکر می کردند او نقش بالانس کننده قدرت را در بین جریانات مختلف بازی می کند. اما در آن نماز جمعه، یکباره همه چیز بر ملا شد و نقش جهت دار خامنه ای در جریانات سیاسی و گناه او در سرکوب ها عیان شد.


مسئولان حفاظت خامنه ای:
تیم محافظت خمینی 200 نفر بودند.اما مجموعه ای که از خامنه ای محافظت می کنند 10000 نفرند.(یادآورگارد جاویدان شاه که هیچ گاه از آن کم نمی شد)در این بین دو نفری که نقش اساسی دارند دین شعاری و حسین جباری هستند. این دو کسانی هستند که شب ها پشت در اتاق خامنه ای کشیک می دهند وتنها کسانی هستند که حق دارند در نزدیکی خامنه ای مسلح باشند. آن ها 30 سال است که محافظین اصلی خامنه ای هستند. اما مدیران تیم محافظت از خامنه ای در دوران مختلف این ها بوده اند:
1.خسروی وفا ( رئیس تیم جانبازان)
2.اصغر زاده(نماینده مجلس)
3.متولیان (سپاه)
4.رمضانی (اطلاعات سپاه)
5.نجات (شورای امنیت)
6. چیذری (در حال حاضر او مسئول محافظین است.)
محافظین نزدیک که یک جمع 200 نفره هستند و از نزدیک شاهد سفرها و زندگی در کاخ ها هستند هر کدام خانه ای دارند که حداقل یک میلیارد تومان ارزش دارد و آن ها که خامنه ای را با تقوی میدانند و خود زاهدانه زندگی می کنند، در تیم محافظین (حلقه اول ) اجازه ورود ندارند تا مبادا دچار تضاد شوند.هیچ کدام از این محافظین وفدائیان، هیچ گاه اجازه ازدواج با دختران مسئولین رده بالا را ندارند، حتی اگر عاشق هم شوند.معمولا ازدواج ها در سطح فامیل های بزرگ سیاسی اتفاق می افتد ویا با صنف روحانی. اما هیچگاه آن ها که بوسه بر مقدم و جای پای خامنه ای و امثال او می زنند و از قندان متبرک شده او قند می ربایند و حاضرند خود را قربانی او وایشان کنند لایق این نبوده اند که با دختری از این بزرگان ازدواج کنند.
از محافظین 500 نفر مسئول محافظت از خانواده هستند.(یک خانواده 40 نفره تحت کنترل محافظین هستند.عروس ها و داماد ها و دختران و پسران و برادران و برادر زن ها و بعضی از بچه های برادرها و بعضی از بچه های برادر زن ها.)
انتخاب شدن در رده محافظین نیازمند عبور از سه گزینش امنیتی است و زمان زیادی طی می شود تا کسی بتواند در تیم محافظین جا بگیرد.حقوق محافظین حداقل ماهی هزار دلار و حداکثر ماهی 12 هزار دلار است.وقتی کسی به حلقه محافظین وارد می شود به او کمک می شود تا در محل زندگی خود صاحب خانه ای باشد. و همینطور از یک خانه سازمانی در محل ماموریت استفاده خواهد کرد.
از این ده هزار محافظ حدود هزار نفر آن ها زن هستند.و معمولا کسی نمی داند آن ها محافظ هستند.


مراقبت های پزشکی خامنه ای:
دکتر مرندی وزیر بهداشت سابق ،هماهنگ کننده پزشکی آقای خامنه ای است.پزشکان دیگر را مرندی برمی گزیند و به وقت لازم به بالین خامنه ای می آورد.در زیر زمین بیت رهبری یک بیمارستان خصوصی با 4 دکتر کشیک در طول 24 ساعت مراقبند.در سفرهای زمینی یک بیمارستان سیار همراه خامنه ای است. هم چنین یک اتوبوس - بیمارستان که دارای اتاق عمل است برای سفرهای زمینی همواره همراه است.برای سفرهای پروازی یک هواپیما- بیمارستان با دو اتاق عمل وجود دارد. در طول 30 سال گذشته خامنه ای سه بار عمل جراحی داشته است. عمل دست پس از انفجار اوایل انقلاب. عمل جراحی اثنی عشر و عمل پروستات.
هرگاه خامنه ای مریض می شود، تضادها در بیت رهبری تشدید می شود. کسانی که جنایت کرده اند و می ترسند که وقتی خامنه ای بمیرد مردم از آن ها انتقام بگیرند ، نگران عاقبت کار می شوند. اما تا حال خامنه ای رو به بهبود می گذارد دوباره همه چیز را فراموش می کنند.
خانمی که خواهر قائم مقام وزارت دفاع است(یعنی خواهراحمد وحید دستجردیکه تخصص پزشکی زنان را دارد، پزشک مخصوص امور زنان) همسر و دختران و عروسان خامنه ای است.


افسردگی:
خامنه ای سال هاست افسردگی دارد.بعضی از پزشکان علت آن را گوش کردن به شنود های شبانه قبل از خواب می دانند.از آن جا که تا کسی علیه خامنه ای حرفی نزده باشد، حرفش ارزش شنودی ندارد، پس خامنه ای از طریق شنود، مدام دارد علیه خودش حرف می شنود. خامنه ای برای حفظ سیستمش به طور مستمر هر شب قبل از خواب به مدت 20 دقیقه مکالمات ضبط شده علیه خودش را، از زبان مردم ، مخالفین و حتی مسئولین می شنود که منجر به ادامه افسردگی او می شود.او هر شب قبل از خواب به این نتیجه می رسد که کسی او را دوست ندارد و فردا صبح دوباره مردمی را می بیند که از ترس، خود را مرید او نشان می دهند تا به ثروت و قدرت برسند و یا از خشم او در امان باشند.
خجسته خانم که گاهی شنودها را شنیده تحمل چاپلوسی های روزانه خیلی ها را ندارد. بیش از هر کسی به زبان می آورد که مردم ایران دروغگو وچاپلوس و خائنند.
خامنه ای گاهی ماساژ می گیرد.ماساژور یک ایرانی است که دکتر فیزیوتراپ است.ابتدا این ماساژ بابت دستی که در انفجار از کار افتاده بود شروع شد. اما بعدها به توصیه پزشکان معالج، بخشی از برنامه هفتگی شد.


سیستم شنود:
پس از رهبری خامنه ای، ابتدا به مدت دو سال احمد قدیریان مسئول شنود خامنه ای بود. اما اکنون حدود 15 سال است که طائب مسئول آن است.این شنود شامل سه بخش می شود. شنود مسئولین بزرگ وشنود مسئولین امنیتی و شنود مردم . در مورد امنیتی ها حتی اتاق خواب آنان نیز شنود می شود تا مراقب خیانت آنان به خامنه ای باشند در موردشنود مردم برای آنکه فضای جامعه فهمیده شود وخامنه ای بتواند با آن مقابله کند این شنود انجام می شود.این شنود سوم نوعی نظر سنجی میدانی است.
شنود دو مرکز اصلی دارد. یکی در بالای توچال و یکی در مرکز تلفن.اما یک تیم که در پشت خانه خامنه ای مستقر هستند،(در خیابان پاستور) شنودهای مربوط به خامنه ای را طبقه بندی می کنند و روزانه دو صفحه نوشته و 20 دقیقه نوار در اختیار خامنه ای می گذارند.که 5 دقیقه از آن مربوط به شنودهای اخلاقی جامعه است . علاوه بر آن تمام ملاقات های خامنه ای به صورت علنی ضبط می شود و خودش هم به حاضرین اعلام می کند که آن ها را ضبط می کند.مثلا همه ملاقات هایش با هاشمی و خاتمی و احمدی نژاد و مسئولین دیگر را ظبط می کند. نفرات اصلی اداره شنود: طائب و مهندس حمید، برادر وحید حقانیان هستند.
بدین ترتیب پرونده پنهان همه مسئولین زیر بغل خامنه ای است و قوت و ضعف همه را می داند.اما کمتر کسی در مورد خامنه ای می داند ، مگر ری شهری (که در زمان خمینی مامور تحقیق در مورد همه مسئولین بود از جمله خامنه ای) و در سال های اخیر هم حجازی و محمدی گلپایگانی که دانای کل شده اند و در همه امور رازها را می دانند.
ری شهری خواستار تولیت شهر ری بود و خامنه ای علیرغم آن که به این امر راضی نبود، شهر ری را به او باج داد.ری شهری در زمان امام سه نوع اطلاعات را در مورد همه مسئولین ، از جمله خامنه ای برای اطلاع خمینی جمع می کرد.اطلاعات جنسی،مالی وسیاسی.
در زمینه سیاسی: هنگامی که موسوی نخست وزیر بود و سیاست های اقتصادی اش مورد حمایت خمینی بود و خامنه ای با آن که رئیس جمهور بود، قانونا قدرت موسوی را در دولت نداشت ، در جلسات خصوصی از حمایت خمینی نسبت موسوی انتقاد می کرد.
در زمینه مالی: دخالت خامنه ای در مورد پورسانت های فروش نفت زیر سوال بود و در زمینه جنسی: ماجرای دو زن صیغه ای او در مشهد کشف شده بود که البته هیچکدام اعتماد خمینی را از خامنه ای برنگرداند اما مطرح شدن دو زن صیغه ای در دوران جوانی اش می توانست به اعتبار او در سطح جامعه لطمه بزند.البته پس از انقلاب هیچ موردی از زنبارگی از او دیده نشده ویا به او نسبت داده نشده است.


سفرهای خامنه ای:
از 365 روز سال 100 روز برنامه سفر سالانه خامنه ای است.یک ماه در تابستان و یک هفته در نوروز و یک هفته در زمستان به مشهد می رود تا در کاخی که در وکیل آباد ساخته است، اقامت کند. در ایام نوروز یک هفته در پایگاه هوایی (دزفول) در خوزستان، که منطقه خوش آب و هوایی در آن فصل از سال است می گذراند.و یک ماه در شمال ایران: معمولا زیبا کنار- ساری- رامسر – بیشه کنار و همه پنجشنبه ها و جمعه ها در کاخ نیاوران یا کاخ جمشیدیه یا کاخ لواسانات به سر می برد.
وقتی خامنه ای در سفر است هر روز یک هواپیمای اختصاصی برای گزارش کارها می رود و باز می گردد. و از آن جا که سه حلقه محافظ اطراف منطقه اقامت او را کنترل می کنند و همه محافظین حلقه اول و دوم نیز که 1200 نفر هستند بایستی سفر کنند، مینی موم خرج هر روز سفر خامنه ای 50 میلیون تومان هزینه بر می دارد.
معمولا وقتی او در وکیل آباد است، هواپیمای 330 از اسب مورد علاقه او واسب مجتبی تا اثاثیه دیگر مورد علاقه خانواده را با خود می برد.
گاهی خامنه ای می خواهد مثل مردم عادی سفر کند. برای این منظور یک اتوبوس ضد گلوله که 500 میلیون تومان خرج برداشته ،ساخته شده است که دارای دو اتاق خواب و دستشویی و حمام است و هم چنین یک آشپز خانه کوچک که سید، آشپز مورد اطمینان آقا ،در آن آشپزی می کند. اسکورت مخفی آقا به صورت پنهان اتوبوس را از پیش و پس همراهی می کنند.


خانه های خامنه ای
خانه خمینی در جماران 200 متر بود،خانه اصلی خامنه ای در پاستور 1200 متر است.(این خانه 1200 متری تنها خانه ای است که همه از آن مطلعند.)
خمینی تنها در یک خانه کوچک در قم و یا حسینیه جماران زندگی کرد اما خامنه ای از تمامی کاخ های شاه که حالت موزه نیافته استفاده می کند و حتی بر آن ها افزوده است.
در عین حال هنوز بچه های ایرانی در کتاب های درسی خود می خوانند که قاشق چای خوری شاه از طلا بوده است.و اشرافیت او باعث انقلاب شد.
زیر خانه خامنه ای در پاستور،در عمق 60 متری ، یک پناهگاه 5 هزار متری ضد اتمی ساخته شده که تنها قیمت آسانسورش 5 میلیون دلار است.یک پناهگاه هم زیر کاخ وکیل آباد مشهد ساخته شده است.اما این پناهگاه اتمی در مقابل انقلاب ممانعتی نمی کند. اگرانقلابی در ایران اتفاق بیفتد خامنه ای به سوریه میگریزد و در وهله دوم به روسیه.
لجستیک خامنه ای:
در سیستم خصوصی بیت رهبری امکانات زیر به صورت اختصاصی استفاده می شود:
(1 عدد هواپیمای ایرباس) مخصوص سفرهای خودش
(2 عدد بوئینگ 707 ) یکی مربوط به سفرهای فامیل و یکی مربوط به محافظین
(5 عدد فالکوم) 2 تامربوط به سفرهای خودش.یکی برای سفرهای مجتبی و دوتا برای سفرهای فامیل.
(5 عدد هلیکوپتر) 2 هلیکوپتر برای سفر خامنه ای.یک هلیکوپتر برای سفر مجتبی ودو هلیکوپتر مربوط به فامیل.
با آن که پرواز هلیکوپتر در آسمان تهران ممنوع است اما در شمال شهر تهران مدام صدای هلیکوپتر شنیده می شود.
6 باند هلیکوپتر یکی در مهرآباد و یکی در عباس آباد ، یکی بغل هتل استقلال ، یکی در منظریه تهران ، یکی در قم و یکی در لواسان.
(17 عدد ماشین ضد گلوله) هر کدام به ارزش 400 هزار دلار
(1200 عدد ماشین دیگر)


اداره کنندگان بیت رهبری:
اول قرار بود منتظری جانشین خمینی باشد. مخالفت او با کشتارها در زندان های سیاسی او را مغضوب خمینی کرد و نه تنها بر کنار شد که حتی در خانه خود زندانی شد.البته عده ای از روحانیون نیزدر بر کنار کردن منتظری و جایگزین کردن خامنه ای بی نقش نبوده اند.
وقتی خمینی داشت می مرد عده ای خواستند احمد پسر خمینی جانشین او شود.احمد خود به دنبال چنین نقشی نبود.خمینی می گفت:هرکس را می خواهید بعد از من رهبر کنید اما چنین جفایی را در حق من نکنید که احمد را رهبر کنید. نگذارید مردم بگویند مثل سلطنت از خمینی به پسرش ارث رسید.عده ای هم از این فرصت به دنبال کنار زدن منتظری از قدرت و جایگزین کردن خامنه ای بودند. مثل ری شهری و محمدی گلپایگانی و حجازی و (طائب که در آن زمان بازجوی مهدی هاشمی بود) همه این گروه بعد از مرگ خمینی و به رهبری رسیدن خامنه ای همه کاره دفتر او شدند. این ها حتی با طرح شورای رهبری بعد از خمینی مخالف بودند. شورایی که قرار بود متشکل از آیت اله گلپایگانی، اردبیلی و خامنه ای باشد.
گردانندگان اصلی در بیت رهبری شخص خامنه ای و پسرش مجتبی، و بعد حجازی،محمدی گلپایگانی و وحید هستند. کارکنان بیت حدود 500 نفر در لول اول و 2 هزار نفر در لول دوم و ده هزار نفر در لول سوم کار می کنند. در حقیقت دولت و مجلس و قوه قضائیه نیستند که کشور را اداره می کنند، بلکه همه چیز در کنترل بیت رهبری است.بیت رهبری دارای ساختمان های متعددی در سطح کشور است.

بسیج در نگاه خامنه ای:
خامنه ای در ابتدا مدیر کل حزب جمهوری اسلامی بود، اکنون با همان نگاه باور دارد که بسیج می تواند برای او یک حزب باشد.حزبی که در عین حال یک ارتش است.انتقاد منتقدین به حزب پادگانی، اشاره به همین موضوع دارد.او با پول دولت و ملت برای خود یک حزب نظامی ساخته است.

بیزینس های مهم خامنه ای:
واردات شکر و برنج ،ماشین ب ام و ، تولید قند و شکر به نام آستان قدس رضوی،سرمایه گذاری در دبی، آلمان،عراق، آفریقای جنوبی،ونزوئلا،لبنان،چین.
اما بیزینس های بزرگتر مربوط به همان نفت و گاز است و بعد خرید تسلیحات نظامی از روسیه و چین.
خامنه ای برای آن که بتواند بیزینس های خود را کنترل کند، اشخاصی را به مدت طولانی در سمت هایی ثابت نگه می دارد. مثلا مجید هدایت زاده که 30 سال مسئول فروش نفت ایران بوده است(هدایت زاده در سال 1387 عوض شد، چون نوری زاده نام او را لو داده بود.) دیگری آقای سوری مسئول حمل و نقل نفت ایران است که 30 سال است این کار را ادامه می دهد. این دو نفر را آقای خامنه ای از سال 61 منصوب کرده است. یک دوره هاشمی رفسنجانی و یک دوره خاتمی و حتی یک بار احمدی نژاد می خواستند آن ها را عوض کنند اما خامنه ای نپذیرفت. شکل کار این دو با دفتر رهبری بدین شکل بود:هدایت زاده بشکه های نفت را می فروخت و سوری آن ها را حمل می کرد و کمیسیون آن ها به حساب خامنه ای می رفت.
در 30 سال گذشته ایران حدود 700 میلیارد دلار نفت فروخته است که پورسانت فروش و حمل و نقل آن از طریق این دو نفر به حساب خامنه ای رفته است. سومین نفری که خامنه ای برای این کار وارد وزارت نفت کرد ، برادرش حسن خامنه ای بود که ابتدا در وزارت ارشاد جزو گروه سانسور بود اما بعد برای کنترل منافع خامنه ای وارد وزارت نفت شد.


کاخ های خامنه ای:
عکس های ضمیمه توسط گوگل محل کاخ های خامنه ای را نشان می دهد. این کاخ ها عبارتند از:
1.کاخ های لواسانات که مربوط به شخص خامنه ای، مجتبی، و محمدی گلپایگانی است.
2.کاخ جمشیدیه: کاخ سابق اردشیر زاهدی (که محل کوهنوردی خامنه ای است)
3.کاخ فیش قولا در شمال ایران
4.کاخ های باغ ملک آباد مشهد با 300 هزار متر باغ اطراف
5.کاخ نیاوران
6.کاخ های سد لتیان ( که قبلا کاخ شاه بوده است)

ثروت خامنه ای:
خامنه ای در سال 60 رئیس جمهور شد.
در سال 61 هدایت و سوری را مسئول فروش نفت کرد و تا سال 85 آن ها عوض نشدند.
در سال 62 محسن رفیقدوست را مسئول خرید اسلحه کرد
از سال 1370 به ارزش زمین پی برد و از طریق ستاد اجرایی فرمان امام و بنیاد مستضعفان روی زمین های ایران دست گذاشت. در وزارت نفت از سال 63 حسن خامنه ای مسئول کنترل آقایان هدایت و سوری شد.
در وزارت دفاع محمدی گلپایگانی مسئول کنترل رفیقدوست و حیدری شد.
درامور زمین هم آقای لولاچیان مسئول شد و بعد با خامنه ای فامیل شد.
از سال 76 به بچه هایش اجازه دخالت در بیزینس را داد.
از سال 84 خودش بیزینس را کنار گذاشت و از دولت مستقیم پول گرفت. همان پول هایی که در بودجه کشور گم می شود. و کروبی از احمدی نژاد در انتخابات می پرسید آن یک میلیارد چه شد؟
کل ثروت خامنه ای و خانواده اش: 36 میلیارد دلار
ثروت شخص خامنه ای :30 میلیارد دلار
ثروت خانواده:6 میلیارد دلار

پول نقد:
22 میلیارد دلار از 36 میلیارد دلار به شکل پول نقد در ایران بود که در زمان انتخابات به دلیل شلوغی کشور تصمیم به ارسال بخش عمده آن به سوریه از طریق ترکیه گرفته شد.این پول در مسیر ترکیه به سوریه لو رفت و در ترکیه توقیف شد.نگرانی خامنه ای این بود که در صورت سقوط رژیم این پول ها در ایران بماند.دولت ایران در حال تلاش برای باز پس گیری این مبلغ از ترکیه است.در این که این پول در ترکیه توقیف شده هیچکس شکی ندارد سوال این است که چرا این پول با هواپیما مستقیم به سوریه نپریده است. شاید بیم آن بوده است که هواپیما و محموله اش شناسایی و سرنگون شود.
بقیه پول نقد: سه و نیم میلیارد دلار است که یک ونیم میلیارد دلار به صورت الماس و یک میلیارد دلارهم به صورت طلاست و حدود یک میلیارد به صورت اسکناس دلار است.
حساب بانکی:به غیر از آن 22 میلیارد دلار نقد، ده میلیارد از 36 میلیارد در حساب های بانکی است به شرح زیر:
یک میلیارد در روسیه
یک میلیارد در سوریه
یک میلیارد در چین
یک میلیارد در ونزوئلا
دو میلیارد در آفریقای جنوبی
دو میلیارد در لندن
دو میلیارد سایر کشورها
و به غیر از 22 میلیارد نقد و 10 میلیارد در حساب های بانکی ،بقیه اموال به صورت ملک و سهام به مبلغ :4 میلیارددلار به شرح زیر:
2 میلیارد سهام در بازارهای دنیا
1 میلیارد در آفریقای جنوبی
500 میلیون در سوریه
500 میلیون در ونزوئلا


30 میلیارد ثروت خامنه ای از کجا آمده است؟
12 میلیارد دلار از پورسانت فروش نفت آمده
2 میلیارد دلار از بیزینس زمین آمده
6 میلیارد دلار از بیزینس سلاح آمده
10 میلیارد دلار احمدی نژاد ظرف این 4 سال پرداخته


بیزینس های مذهبی خامنه ای:
آستان حضرت رضا درمشهد/آستان حضرت معصومه در قم/آستان شهر ری در جنوب تهران. تمام عوائد ناشی از این آستان ها و سرمایه گذاری های آن ها تحت کنترل و مشارکت خامنه ای است.طبسی در مشهد و ری شهری شرکای او در این دو شهر هستند.


مجتبی خامنه ای:
متولد 1348.دومین فرزند خامنه ای.علاقه شخصی او غیر از سیاست و اقتصاد به اسب سواری است.طوری که برای سوار شدن بر اسب مورد علاقه اش برای زمان هایی که در وکیل آباد مشهد است، اسب او را با هواپیما 330 به مشهد می برند. مجتبی فعال ترین فرزند خامنه ای در امور سیاسی است. او سالهاست همان نقشی را بازی می کند که احمد خمینی برای پدرش بازی می کرد. در جوانی به جبهه رفته است.و در همان جا با طائب (مسئول کودتای انتخاباتی و مسئول شنود بیت رهبری ...)آشنا شده است.همسر او دختر حداد عادل است.شیوه زن گرفتن در خانواده خامنه ای این طور است که همسر خامنه ای چند دختر را برای پسرانش انتخاب می کند و پسرها پس از تائید پدر و وزارت اطلاعات از بین آن ها دختری را انتخاب می کنند.این انتخاب ملاحظات سیاسی بسیاری دارد. وصلت با فرزندان خامنه ای، نوعی مشارکت در قدرت ایران است. به همین سبب ازدواج ناشی از عشق اولیه، تقریبا در خانواده خامنه ای منتفی است.مجتبی مدتی با همسرش بر سر بچه دار نشدن دچار اختلاف بود و حتی علاقمند بود تا زن دیگری را اختیار کند تا این که راه چاره معالجه در لندن تشخیص داده شد.


بچه یک میلیون پوندی:
مجتبی به همراه 20 محافظ ،و همسرش به همراه سه ندیمه ، ومادر همسرش به همراه دو ندیمه، دسته جمعی به لندن رفتند و مدت دو ماه، نیمی از هتل شرایتون پارک لین لندن را اجاره کردند تا همسرش موفق شود برای او پسر بچه ای به نام باقر را به دنیا بیاورد. بچه ای که هزینه سفر هواپیمای اختصاصی و هتل و هزینه درمان و خرج و حقوق محافظین و ندیمه های مادر و مادر بزرگش حدود یک میلیون پوند هزینه داشته است. زنان مسئولین که از موضوع خبر دارند وقتی درباره باقر (نوه خامنه ای) حرف می زنند از او به عنوان بچه یک میلیون پوندی سخن می گویند.


رابطه مجتبی و حداد عادل( پدر زنش)
مجتبی خامنه ای داماد حداد عادل است. پس حداد عادل موفق می شود به ریاست مجلس شورای اسلامی برسد. اما این روابط فامیلی، نه تنها به قدرت سیاسی میدان می دهد که زمینه همکاری های مهم اقتصادی است.
در زمان آقای خاتمی ایرانسل به مناقصه گذاشته شد. مجتبی خامنه ای به دنبال آن بود که آفریقای جنوبی که به او پورسانت می داد، برنده مناقصه باشد،اما در یک مناقصه آزاد، شرکت ترک سل ، برنده مناقصه شد. مجتبی ناراحت می شود و به آقای خاتمی زنگ می زند که بگویید :برنده مناقصه آفریقای جنوبی شده است. آقای خاتمی به سلیمانی می گوید قانونی عمل کنید. سلیمانی اعلام می کند ترک سل قانونا برنده شده است.مجتبی دست به دامان حداد عادل می شود. حداد به احمد توکلی می گوید که برنده شدن ترک سل خلاف امنیت ملی است و علیه دولت خاتمی تعداد زیادی مقاله نوشته می شود. خاتمی زیر بار نمی رود تا احمدی نژاد رئیس جمهور می شود. اولین کاری که احمدی نژاد می کند این است که قرار داد را بدهند به وزارت دفاع و ام تی ان به صورت مشارکتی. و بدین ترتیب مجتبی از آفریقای جنوبی پورسانت می گیرد که به حساب او در لندن ریخته می شود. (رجوع شود به سخنرانی های توکلی در این مورد و همینطور به سخنرانی های سلیمانی در سایت بازتاب در اینباره)
آقای حداد به مجتبی می گوید: من این کار را برای تو کردم. حالا تو برای من یک کاری بکن. برای زمین من از قالیباف مجوز مسکونی تجاری بگیر.
حداد عادل یک زمین 300 هزار متری که انبار است را در شمال میدان رسالت مالک است. این زمین متری 200 هزار تومان می ارزید که توسط قالیباف به یک ملک مسکونی - تجاری تبدیل شد. در نتیجه این عمل زمین 300 هزار متری انبار که متری 200 هزار تومان می ارزید، یکباره به متری 3 میلیون تومان تبدیل شد. در این مورد علی اشراقی(نوه امام) مخالفت می کند که به توصیه مجتبی، توسط قالیباف، علی اشراقی هم معزول می شود.
در حال حاضر بابت هر تلفن ایرانسل 2 تومان و بابت هر اس ام اس یک تومان به مجتبی می رسد. این علاوه بر پولی است که از آفریقا به حساب اوپورسانت ریخته می شود. هم چنین هر بشکه نفتی که به چین و هند فروخته می شود یک دلار به مجتبی می رسد.
چندی پیش یک میلیارد و ششصد میلیون پوند که به حساب مجتبی خامنه ای در لندن رفته بود به دلیل آن که معلوم نبود،از کجا آمده است توسط انگلیس مصادره شد.
همینطور رجوع شود به مقالات بی بی سی درباره سعید امامی و قتل های زنجیره ای که در آن ها به 30 درصدی که مجتبی بابت خرید اسلحه از روسیه کمیسیون گرفته اشاره شده است.
گاهی دیده شده که مجتبی دربعضی سفرها به خارج از ایران ماشین بنز سفارت را که برای استقبال به پای هواپیما آورده شده راسوار نشده و سراغ ماشین ساده تری را گرفته است. و گاه حتی حاضر نشده به هتل برود و در خانه کارمندان سفارت شب را خوابیده است.این ریاکاری برای پنهان کردن هزاران رازی است که خامنه ای و خانواده اش از مردم ایران پنهان کرده اند.


ثروت مجتبی: 3 میلیارد دلار

2 میلیارد در لندن و سوریه و آفریقا
700 میلیون دلار ملک در سوریه ، ونزوئلا و لندن
300 میلیون دلار نقد (الماس و طلا و دلار)

مجتبی از سال 76 جایگزین حسن خامنه ای در نفت شد.
بابت خرید بنزین تا کنون از هر تن ،بین 5 تا 15 دلار حدود 1 میلیارد دلار پورسانت گرفته است.
در زمین :(یک قطعه 500هزار متری در مشهد مال اوست )
بزرگترین پاساژ و آپارتمان سازی مشهد مال مجتبی است. همه مشهدی ها آن را می شناسند.
200 هزار متر زمین از قالیباف در تپه های عباس آباد گرفته است.
150 هزار متر شاپینگ در اکباتان ساخته شده که مجوزش را از قالیباف گرفته (500 میلیون دلار سود داشته است)


آشنایی مجتبی با سعید امامی:
همسر آقای خامنه ای با مجتبی پسرش و سعید امامی و همسر او با فالکوم دولت جمهوری اسلامی به مدت سه هفته به همراه محافظین به لندن می روند. علت این سفر، عمل معده مجتبی و عمل روده مادر او خجسته خانم است. در این سفر زمینه های آشنایی نزدیک مجتبی با سعید امامی برای قتل های زنجیره ای فراهم می شود.در خاطرات زن سعید امامی آمده است:
سعید امامی وقتی از لندن بر می گردد ،با مجتبی خیلی دوست می شود(و پایه قتل های زنجیره ای از سال 73 شکل می گیرد.) سعید امامی مسئول امنیت داخلی وزارت اطلاعات بود، از همان سال ها مخالفت با آقای خامنه ای شکل ظاهری به خود گرفت. ابتدا لات های تهران را کشتند. محسنی اژه ای و آقای خوشبخت (پدر زن مصطفی خامنه ای )حکم قتل ها را صادر می کردند و بچه های اطلاعات عملیات را اجرا می کردند.


مجتبی و قتل های زنجیره ای:
بالای دفتر آقای خامنه ای در خیابان پاستور، مجتبی خامنه ای دو اتاق دارد که ملاقات هایش را در آن جا انجام می دهد. یکبار در همان اتاق ها به سعید امامی می گوید که چرا همین کاری را که با لات ها کردی ابا روشنفکرها نمی کنی؟
سعید امامی می گوید : کتبی بنویس.
حجازی رئیس دفتر آقای خامنه ای به دری نجف آبادی وزیر اطلاعات وقت می نویسد که با درخواست های آقای امامی موافقت کن. بعدها که دری نجف آبادی متهم شد که در قتل ها دخالت داشته است، گفت:در صورتی که من دستگیر شوم نامه حجازی را که مخفی کرده ام، منتشر خواهد شد تا معلوم شود که قتل های زنجیره ای دستور مجتبی بوده است. در نتیجه موضوع قتل های زنجیره ای نتوانست به گردن دری نجف آبادی بیفتد، اما کسی یقه مجتبی را هم نگرفت.
سعید امامی تا زمانی که دستگیر نشده بود هر یکشنبه بعد از ظهر از ساعت 4 تا 7 شب مجتبی را در همان دو اتاق بالای دفتر رهبری ملاقات می کرده است. مصطفی و مجتبی هر کدام 16 محافظ دارند که غیر از دو نفرشان دیده نمی شوند.
مجتبی درس طلبگی خوانده است و در حال حاضر گاهی در قم درس طلبگی می دهد.هنگامی که او مشغول درس دادن است 8 نفر از طلبه ها از او محافظت می کنند.


مجتبی و انتخابات جدید:
در مورد انتخابات تز مجتبی این بود: طرفداران مخالف سوسولند.دو تا باطوم بخورند در می روند. تزی که جواب نداد.
پس از انتخابات وقتی شعار (مجتبی بمیری، رهبری رو نبینی) بر سر زبان ها افتاد ، بسیاری از زندانیان سیاسی شلاق خوردند تا کسی یا کسانی که این شعارها را بر سر زبان ها انداخته بودند، شناسایی شوند. تصور دفتر رهبری و خود مجتبی این بود که نام او هر چه کمتر بر سر زبان ها بیفتد، راحت تر می تواند به کارهایش ادامه بدهد.حیرت مجتبی و دفتر رهبری این بود که نام مجتبی را چه کسی بر سر زبان ها انداخته است.چرا که مجتبی تا قبل از انتخابات اخیر بیشتر پشت پرده بود.
در حال حاضر بعد از خامنه ای ،مجتبی پر قدرت ترین شخص ایران است که با هماهنگی سپاه، فرمانده اصلی کودتای پس از انتخابات است. مجتبی در بعضی از موارد حتی بر خلاف نظر پدرش علی خامنه ای رفتار می کند. به عنوان مثال در آبان ماه سال 1388 به رئیس دادگاه مربوط به متهمین تجاوز و شکنجه در کهریزک توسط فیروز آبادی اطلاع داده شد که آقای خامنه ای دستور آزادی متهمین کهریزک را داده است. متهمین آزاد می شوند، اما رئیس دادگاه از لاریجانی رئیس قوه قضائیه می پرسد : چرا بیت رهبری از طریق شما به من امر نکرده اند؟
لاریجانی اظهار بی اطلاعی می کند اما اصرار می کند که قضیه را مسکوت بگذارد تا از شخص آقا بپرسد. و می گوید قرار است پس فردا شرفیاب شوم. دو روز بعد از آقای خامنه ای می پرسد: که چرا از طریق من به رئیس دادگاه ابلاغ نفرمودید؟
خامنه ای اظهار بی اطلاعی می کند و می گوید من چنین دستوری نداده ام. فیروز آبادی که در آن لحظه برای بازدید در قزوین بوده است احضار می شود و با هلیکوپتر خودش را به بیت می رساند.خامنه ای از او می پرسد: تو چنین دستوری داده ای؟
فیروز آبادی می گوید: بله من گفتم.
خامنه ای می پرسد:از چه کسی چنین دستوری گرفتی؟
فیروز آبادی می گوید اجازه بدهید خصوصی عرض کنم.خامنه ای به او حکم می کند تا فوری گزارش دهد. و او می گوید: آقا مجتبی فرمودند.و دوباره خامنه ای دستور دستگیری مجدد متهمین کهریزک را صادر می کند.

در مورد انتخاب شدن احمدی نژاد هم قصه از این قرار بود که کروبی در موقع شمارش آرا خوابش برد و وقتی از خوا ب برخاست احمدی نژاد از او پیشی گرفته بود.قالیباف نیز نقل می کند که قرار بود من رئیس جمهور شوم اما یکباره عنایت آقا از من برداشته شد.در همه موارد این مجتبی بوده است که به سپاه و بسیج می گفته است که آقا می خواهد شما به چه کسی رای بدهید. این موضوع را کروبی پس از انتخابات احمدی نژاد در دور اول افشا کرد.
تا پیش از انتخابات، مجتبی خامنه ای به عنوان نفر دوم دفتر رهبری، تنها برای سیاسیون درجه اول نظام شناخته شده بود، اما حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری 1388 نام مجتبی را به عنوان عامل اصلی کودتا بر سر زبان ها انداخت.


مجتبی و ولیعهدی او:
بسیاری معتقد بودند که آقای خامنه ای برای بعد از خودش به شاهرودی فکر کرده است.زیرا خامنه ای نمی تواند با جانشینی مجتبی پسرش احساس نظام پادشاهی یا موروثی را برای مردم تداعی کند.
موضوع جانشینی پسر به جای پدر حتی در زمان خمینی هم مطرح شد.عده ای به خمینی پیشنهاد کردند که احمد آقا پسر او پس از خمینی جانشین او باشد. خمینی خود بیش از هر کسی مخالف بود. او صراحتا به هاشمی رفسنجانی گفت: هر کس را می خواهید به جز احمد جانشین من کنید اما در حق من چنین جفایی را نکنید. نگذارید مردم بگویند مثل شاه قدرت از خودش به پسرش ارث رسید.
اما عده ای و کم کم حتی مردم این فرض را پذیرفته اند که در جمهوری اسلامی هر چیز می تواند اتفاق بیفتد. انتشار یک وصیت نامه پس از مرگ خامنه ای، و یا حتی یک کودتای نظامی توسط سپاه، با اعلام مریضی نا بهنگام خامنه ای می تواند قدرت را به طور کامل در اختیار مجتبی قرار دهد.مجتبی در حوزه علمیه درس خارج خوانده است و در مدرسه گلپایگانی درس فقه می دهد.او بیش از هر کسی روی پدرش اثر دارد.در بیت رهبری کارهای مختلف بین پسران خامنه ای تقسیم شده است.سهم مجتبی مسئولیت سازمان های نظامی و امور اقتصادی و امور شخصی خامنه ای است.


مصطفی خامنه ای:
با آن که مصطفی پسر اول و ارشد خامنه ای است اما مجتبی گوی سبقت را از او ربوده است. شرکت مخابرات که به سپاه داده شد، دعوای مجتبی و مصطفی بوده است.چون مجتبی ایرانسل را داشت.، مصطفی رفت تا از طریق سپاه مخابرات را صاحب شود و چون کسی از سپاه حساب پس نمی خواهد، پس مصطفی پشت سپاه می تواند خود را مخفی کند.
مصطفی نیز درس طلبگی خوانده است.و اگرچه در حاشیه مجتبی به سرکوب مشغول است اما علاقه او بیشتر به امور اقتصادی است.در ایران هر پژویی که فروخته می شود ،حدود 150 هزار تومان سهم مصطفی است.تا به حال در ایران 2 میلیون پژو فروخته شده.فراموش نشود در ایران سالانه بیست و چند هزار نفر در تصادفات می میرند و بخش عمده آن به وضعیت بد ماشین های در حال تردد بر می گردد که صرفا برای سود بیشتر آقا زاده ها تولید می شوند ، نه برای مصرف بهینه مصرف کنندگان.
مصطفی در طلبگی درس خارج خوانده و اصول و فقه درس می دهد. همسر مصطفی، دختر آیت اله خوشوقت است کسی که حکم قتل ها را به همراه محسنی اژه ای در مورد ترور لات ها صادر کرد. مصطفی صاحب یک فرزند به نام جواد است.و مسئولیت سازمان های مذهبی در بیت رهبری با اوست.


ثروت مصطفی: یک ونیم میلیارد دلار
1 میلیارد در حساب بانکی آفریقای جنوبی و سوریه
400 میلیون دلار ملک در آفریقای جنوبی و آلمان
100 میلیون دلار الماس و پول نقد در تهران

قرار داد پژو در زمان نجات حسینیان وزیر صنایع سنگین بسته شد. سال های اول سودی در کار نبود تا غروی آمد.بعد ایران خودرو زیر نظر مصطفی کار می کرد.دو میلیون پژو فروختند.150 هزار تومان بابت هر پژو به مصطفی رسید. پسر محمدی گلپایگانی که در فرانسه درس حقوق می خواند، مسئول اداره پژو و امور ایرباس در فرانسه شد. وقتی پسر محمدی گلپایگانی به تهران آمد کار را به خود مصطفی منتقل کرد.


امور اقتصادی دیگر مصطفی:
مصطفی در شهر تهران کار خرید و فروش زمین می کرد و می کند.
دعوای رفیق دوست در سال 74 و 75 دعوا سر تقسیم پول با بچه های خامنه ای بود و در همین رابطه خدا داد را دستگیر کردند.
شرکت خط هوایی کاسپین که ده هواپیما دارد زیر نظر مصطفی کار می کند.ابتدا زیر نظر رجبی نامی کار می کرد که رجبی را بیرون کردند.
واردات بی ام و نیز مال مصطفی است.
یک ماجرای باور نکردنی :هواپیمای پادشاه بورنای را به مبلغ 100 میلیون دلار خریدند. مصطفی و گلپایگانی و پسر گلپایگانی برای معامله به سفر رفتند. یک سوری دلال معامله بود.70 میلیون دلار پول نقد داده شد. اما دلال سوری پول را خورد و هواپیما را هم نداد و در دنیا گم و گور شد.عده ای هم می گویند گلپایگانی سر مصطفی کلاه گذاشته است.


پروژه مصطفی این است: هر ایرانی یک پژو.
مسعود خامنه ای:
متولد 1353 است.همسر او سوسن خرازی فرزند آیت اله خرازی و خواهر صادق خرازی است. پس از انتخابات خانواده آیت اله خرازی بابت آبرویی که از آن ها به سبب حوادث پس از انتخابات رفته است ، مساله دار شده اند و سوسن خرازی به خانه پدری بر گشته و در شرف طلاق از مسعود است. مسعود بیش از برادران دیگر خود روشنفکر نشان می دهد.او در دانشگاه درس حقوق خوانده و مسئولیت بنیادها در بیت رهبری و مسئول سایت خامنه ای است.


ثروت مسعود: 500 میلیون دلار
400 میلیون دلار حساب بانکی در فرانسه ، لندن ، سوریه
100 میلیون دلارنقد در تهران
واردات رنو مال مسعود است. قرارداد رنو زمان خاتمی بسته شد.بچه های وزارت صنایع داشتند قرارداد رنو را می بستند که توسط احمد توکلی جلوگیری شد . وقتی میثم وارد قرارداد شد، احمد توکلی گفت: مشکلی ندارد و مساله حل شده است.
محمد خامنه ای برادر خامنه ای برای امضای قرارداد با مسعود به پاریس رفت. موقع افتتاح خط ، مسعود و محمد خامنه ای نیز حضور داشتند.
مسعود خلبانی بلد است.و می تواند است با فالکوم پرواز کند.


میثم خامنه ای:
متولد سال 1357. همسر او لولاچیان فرزند یک بازاری است. ماشین ال90 رنو توسط مسعود خامنه ای و عمویش محمد خامنه ای تا سالی صد هزار مورد وارد ایران می شود و بابت هر ماشین 500 هزار تومان به میثم و عمویش می رسد.میثم الهیات خوانده است و اکنون در دفتر خامنه ای کار می کند.مسئولیت ستاد اجرایی بیت رهبری با میثم است.


ثروت میثم:200 میلیون دلار
در حساب سوریه: 190 میلیون دلار
نقد: 10 میلیون دلار



بشری خامنه ای:
متولد 1359. شوهر او پسر محمدی گلپایگانی (رئیس دفتر خامنه ای) است.سن او 2 سال از انقلاب کمتر است و مثل خواهرش هدی قد بلند و لاغر است و موهای بوری دارد. او وقتی به مدرسه می رفت 2 محافظ تا بیرون آمدن او از مدرسه پشت در می نشستند.بشری خامنه ای با زن طائب رفت و آمد داشت. یک روز بشری به خانه طائب می رود و می بیند تن زن طائب سیاه است.از او علت را می پرسد و زن طائب به گریه می زند و درد دل می کند که دیشب طائب اسلحه را روی سر من گذاشته بود و می گفت که اعتراف کن که با برادرت رابطه جنسی داشته ای.اگر اعتراف نکنی شلیک می کنم.و بعد هم مرا زد.این داستان توسط بشری به گوش خامنه ای می رسد و منجر به اخراج طائب برای مدتی کوتاه از بیت رهبری می شود.


ثروت بشری: 100 میلیون دلار نقد(که از بیزینس به دست نیامده و هدیه پدر است.)



هدی خامنه ای:
متولد 1360همسر پسر برادرآقای کنی است.علاقه او و خواهرش مثل علاقه دو زن معمولی به آرایش و تغییر لباس است.در مهمانی های زنانه بادامن کوتاه حاضر می شوند. تا پیش از انتخابات یک آرایشگاه مشهور در خیابان فرشته را قوروق می کردند تا آرایش موهای خود را تغییر دهند.اما از زمان انتخابات به بعد اتاقی در دفتر رهبری به یک آرایشگاه تبدیل شده تا امنیت دختران و عروسان خامنه ای در فضای نا امن بعد از انتخابات بیشتر شود.


ثروت هدی: 100 میلیون دلار نقد( از پدر هدیه گرفته است.)



برادران خامنه ای:
حسن برادر خامنه ای 500 میلیون دلار ثروت دارد که 400 میلیون آن در سوریه و لندن 20 میلیون دلار نقد در تهران 80 میلیون دلار در حساب لندن و دبی است .او مدتی در وزارت ارشاد مسئول سانسور و مدتی در وزارت نفت مسئول نظارت بر فروش و حمل و نقل نفت بوده است.

محمد برادر خامنه ای 100 میلیون دلار ثروت دارد.
هادی خامنه ای که در دوره شاه به 3 سال زندان محکوم شده بود به دلیل فاصله اش از این خاندان منزه تر زندگی می کند.او جزء طیف اصلاح طلبان است و سردبیر روزنامه حیات نو است ، که گاهی روزنامه اش هم توقیف می شود.


ثروت های حاشیه ای و ناگهانی خانواده خامنه ای:
در زمان نوربخش به شرکتی که مال محمدی گلپایگانی و پسرش بود و به همراه بچه های سپاه و با مدیریت قاسم سلیمانی اداره می شد ارز داده می شد و در دبی می فروختند. این ها ارز را می خریدند به 400 تومان و یک بار سه روز بعدش فروختند به800 تومان. 5 میلیارد دلار ارز به طور ناگهان دو ونیم میلیارد دلار سود کرد. از طرف قوه قضائیه هفت هشت نفر در این رابطه دستگیر شدند که سلیمانی از طرف آقای خامنه ای آن ها را آزاد کرد.(دوره آقای خاتمی بود و شاهرودی را تهدید کردند تا آن ها را آزاد کنند.)
از قرارداد های اسلحه: (تانک و موشک و ضد هوایی)
فقط 10 میلیارد دلار با چین معامله اسلحه شده است (3 میلیارد دلار کمیسیون گرفته شده، چون کمیسیون قرار داد اسلحه بالاست)
11 میلیارد دلار از روسیه اسلحه خریده شده است. (3 میلیارد دلار کمیسیون گرفته شده است.)

حدود دو و نیم میلیون بشکه نفت ایران روزانه فروش می رود که یک میلیون ونهصد هزار بشکه آن از طرف خامنه ای فروخته می شود.بابت حمل و نقل هر بشکه نفت 5 سنت کمیسیون بر می دارند.
بعضی از پول ها هم برای پروژه های سری است و کسی حسابش را ندارد. :پروژه های اتمی/ نظامی /حزب اله /و پروژه های خارج از کشور. مثلا می گویند 20 میلیون دلار می خواهیم.نصفی اش را خرج می کنند و نصفی اش را خودشان بر می دارند.
حالا معلوم است که چرا خامنه ای که با روضه اباعبدالله سر کار آمده است برای کدام منافع به راحتی در روز عاشورا آزادیخواهان و حتی عزاداران حسینی را می کشد.

عاشورای سال 1388
محسن مخملباف