دوستان عزیز به وبلاگ ناکجا آباد خوش آمدید

Mittwoch, 20. Januar 2010

خاتمی؛ عزیزترین متھم دنیا



خاتمی؛ عزیزترین متھم دنیا

مسیح علی نژاد:
بوی توطئه در راه است، توافق ھای پشت پرده، خاتمی در حال مذاکره است، خاتمی دارد با خون شھدای جنبش معامله می
کند، خاتمی دارد شکنجه شدگان و زندانیان را فراموش می کند، خاتمی با ولایت است نه با ملت، خاتمی اھل سازش
است.خاتمی ترسیده است، خاتمی به ما پشت کرده است...
این ھا پاسخی است که این روزھا در فضای مجازی می رسد. تصویری ترس خورده از خاتمی بر قاب مانیتورھا که به سمت بن
بست ولایت می رود و از افراطیون ھر دوجناح گلایه می کند و برای خاموش شدن آتش بحرانی که اسلام و نظام و ولایت را
تھدید می کند، برنامه می دھد.
در فضای مجازی و به تناسب آن در فضای حقیقی موجی در گرفته است که سکوت این روزھای خاتمی و سخنرانی آخرش را
نشان یاس و ترس بخش میانه روی جنبش تلقی می کنند و دلھره دارند از آنکه مبادا این سید خندان که این روزھا خنده بر صورت
پیرشده اش تلخ و خشک شده است، باز ھم ردای احترام به مخالفان بر تن کند و راھی برای صلح و سازش با کودتاگران طراحی
کند.
به عنوان خبرنگاری که در عصر اصلاحات بارھا و بارھا پای صحبت سید محمد خاتمی نشسته است، ھیچ تعجب نمی کنم اگر او
ھمین روزھا دیداری ھم با مقام رھبری داشته باشد و مذاکره ای دگرگونه از سر گیرد تا بحران پیش رو را سامان دھد. فراتر از آن
دیگر خوب یاد گرفته ام که نه تنھا شگفت زده نشوم، بلکه در درونم ستایش ھم می کنم کسی را که تا این اندازه می تواند بغض
و رنج فرو خورد و با کسانی به مذاکره نشیند که ما سراپا کینه شده ایم از آنھا.
شب و روز را با نسل و جمعی در فضای حقیقی و مجازی می گذرانم که ھمان شعارھای روز عاشورا و سیزده آبان و روز قدس
را فریاد می زنند؛ شعارھایی که در باور ھیچ کس نمی گنجید ظرف ھفت ماه چنین رادیکال و صریح اصل ولایت فقیه در ایران را
نشانه رود و حتی فراتر از آن بخش ھایی از اصول اسلامی را نیز. ( شعارھای مرگ بر اصل ولایت فقیه و جمھوری ایرانی). اما
خشونت نھاد امنیتی در خیابان و زندان، معترضان را به این سمت سوق داد تا با شعارھای خشمگنانه تری در راھپیمایی ھای
بعدی ظاھر شوند.
اگرچه خاتمی در سخنان اخیر خود، مشخصا بخش ھایی از شعارھای مطرح شده توسط رسانه ھای خارجی و کسانی که خارج
از ایران از نظام و انقلاب کینه به دل دارند را مورد انتقاد قرار داده است اما بی شک او نیز ھمانند میرحسین موسوی و شیخ
مھدی کروبی در ھمان چند قدمی خویش اوج خشم معترضان را دیده است و به خوبی می داند که شعارھای افراطی و عصبانی
معترضان، محصول کدام خشونت است و تردید ھم ندارد که عمده این شعارھا از سوی مردم خیابان ھای داخل ایران فریاد زده
شد و سپس به گفتمانی در تمام دنیا بدل شد .
به عنوان مسافر موقت دور از ایران، و به اندازه بضاعت خودم گواھی می دھم این نخستین بار است که بخش ھای وسیعی از
ایرانیان خارج از کشور، شعارھا و ایده ھای مردم داخل کشور را مشق می کنند و بسیار مراقب ھستند تا فراتر از آنھا گفته و نکته
ای بر خواسته و مطالبه جنبش نیفزایند و حتی دراین رھگذر، گاھی خشم ھم میھنان داخلی را در مواجھه با بسیجیان و ضد
شورشی ھای باتوم به دست به نرمی و لطافت نقد کرده و توصیه بر آرامش و مبارزه صلح آمیز کرده اند. ( در این جا اصلا بحث
طیف رجوی نیست که حساب آنھا از ابتدا روشن بوده و ھست).
بر این اساسا به گمانم، ھم خاتمی خوب می داند که برای نخستین بار جنبش اعتراضی داخل ایران پیوند شگرفی با طیف
وسیعی از ایرانیان خارج از کشور برقرار کرده و ھم صاحبان و بانیان بحران انتخابات خودشان بر این امر آگاه شده اند و برای ھمین
ھم رسما ایرانیان فعال خارج از کشور را نیز تھدید کرده اند. چون واضح بود که ایرانیان خارج از کشور در تجمعات و راھپیمایی ھای
خود به شکل ھنرمندانه ای ھمسو و ھماھنگ با ایرانیان داخل عمل کرده و حتی در روزھای نخست نیز از طرح شعارھای افراطی
ھمانند ایرانیان داخل خودداری کرده و صرفا بحث بازپس گیری آرا را در شعارھای خود عنوان می کردند.
رفته رفته که بر میزان شھدا و شکنجه شدگان و دربندان و رفتارھای خشونت آمیز کودتاگران افزوده شد، فضای اعتراض از ھمان
جنش راه سبز - خاتمی؛ عزیزترین متھم دنیا http://www.rahesabz.net/print/8246/
1 von 3 20.01.2010 01:25
داخل ایران تغییر کرد و سپس ایرانیان خارج از کشور نیز مطالبات ھموطنان خود را که اینک فراتر از انتخابات رفته بود در جھان
منعکس می کردند.
آنچه این روزھا باقی مانده است، یک دولت کودتا است که ھرگز گامی به عقب نگذاشته و کماکان موج دستگیری ھا و حکم ھای
طولانی مدت برای زندانیان را در دستور کار دارد؛ اما از سوی دیگر یک جنبش اعتراضی کماکان صلح آمیز است که به نظر می
رسد رھبران اش به شیوه سیاست ورزان دنیا، راه مذاکره با کودتاگران را در پیش گرفته اند.
یعنی تنھا ابزار به جا مانده برای جنبش اعتراضی ایران که مبتنی بر عقلانیت است و در عین حال روشمند و قابل اجرا نیز می
نماید ھمین است که بدنه یک جنبش شعارھا و مطالبات خود را در خیابان ھا فریاد می زند و سپس رھبران جنبش نیز باید موج
این اعتراضات را از خیابان به سمت سطوح بالای حاکمیت ھدایت کنند. تا اینجای کار خرده بر ھیچ سیاستمداری وارد نیست.
چنانچه جناج مقابل نیز چنین می کند؛ راھپیمایی می سازد، مردم را کفن پوش می کند و با سناریوی پاره شدن عکس امام و
بی حرمتی به ایام عاشورا، فراخوان می دھد و یک اعتراض خیابانی تشکیل می دھد تا سپس حاکمان و رھبران آنھا با استفاده
از این راھپیمایی ھای خودساخته، بر جنبش و رھبرانش فشار بیاورند.
یعنی ھواداران دولت کودتا خودشان فراخوان اعتراض خیابانی می دھند و خودشان از تریبون ھای نماز جمعه و تریبون ھای دیگر
برای مردم شعارھای افراطی طراحی می کند و سپس با پخش گسترده آن شعارھا در رسانه ملی خود، چنین نشان می دھند
که مردم خواستار برخورد با سران فتنه و دستگیری معترضان و چه و چه ھستند و سپس رھبران کودتا و حتی گاھی رھبر ایران
در مقام یک سخنران با اتکا به ھمان راھپمیایی ھای خودساخته، چنین القا می کنند حاکمیت دارد کمتر از سقف مطالبات مطرح
شده در راھپیمایی مردمی ، با معترضان یا به تعبیر خودشان فتنه گران برخورد می کند.
حال در طیف اصلاح گرایان و معترضان، شاھدیم که بی فراخوان مردم به راھپیمایی می آیند و به تعبیر سران جنبش گاھی
شعارھای افراطی ھم مطرح می کنند. بر این اساس به نظر می رسد آقایان خاتمی، کروبی و موسوی اینک یک گام جلوتر از
رھبران ھوادار دولت ایستاده اند. یعنی ھیچ ضرورتی و زحمتی برای دعوت و فراخوان و شکل گیری یک راھپیمایی خیابانی
برایشان متصور نیست تا با نشان دادن میزان مطالبات راھپیمایی کنندگان، امتیاز مورد نظر را از حاکمیت برای ھمین مردم مطالبه
کنند. مردم بدون فراخوان رھبران، در ایام عاشورا حضور چشمگیر در خیابان ھا داشته اند و از ھم اکنون نیز به نبال حضور
خیابانی دیگر در راھپیمایی بیست و دوم بھمن ماه ھستند.
در این میان اصول سیاست ورزی حکم می کند که رھبران نیز راه خویش بروند . یعنی با دستی پر پای میز مذاکره بنشینند. بی
شک انتقادات و توقعات یک جنبش فراگیر از رھبران اش فراتر و بیشتر از یک جنبش دولتی و حکومتی خواھد بود. ممکن است
مردمی که با بیانیه و فراخوان حکومتی و دولتی به راھپیمایی می آیند دیگر متوسل به بیانیه ھای جدید و اعلام مواضع جداگانه
نشوند اما جنبش فراگیر و مردمی ایران به گونه ای دیگر است. تکثر و تنوع آرای بی نظیر ھمه ایرانیان، این جنبش را شکل داده
است و این جنبش است که نه تنھا بدون فراخوان به میدان می آید بلکه با حضور خود در راھپیمایی ھا، برای رھبران نیز
فراخوان می فرستد تا علاوه بر حضور و ھمراھی با مردم، بر سر مطالبات آنان با حاکمیت نیز مذاکره و گفتگو کند. ھمین تکثر نیز
سبب می شود تا از دل جنبش علاوه بر بیانیه رھبران، بیانیه ھای متفاوت دیگری نیز بیرون آید.
بنا بر این، وقتی خاتمی، میرحسین و یا شیخ مھدی کروبی در مقام رھبران جنبش قرار می گیرند، خود نیز آگاه ھستند که
ھرگونه بیانیه، نطق و کنش سیاسی آنان، ممکن است طیف وسیعی از منتقدان را در دل خود جنبش به واگویه وا دارد . اساسا
این نقطه قوت یک جنبش است که ھمه اعضای خرد و کلان آن صاحب ایده و نظر اند و به واسطه طرح دیدگاھھای مخالف خود
نباید طرد و ترک شوند. چه بسا در این رھگذر گاھی پا از انتقاد فراتر نھند و یکی از این رھبران را متھم به سازش و فراموشی
ملت کنند.
... و قرعه فال به نام خاتمی زدند!
به نام او که در قاموس و قبای سیاست ورزی اش، اعتدال و میانه روی، بیش و پیش از اقتدار و تحکم به چشم می آید. از ھر
سیاستمداری باید به تناسب توانمندی ھا و تخصص او انتظار داشت. خاتمی خاتم اخلاق است. خاتمی مثل کروبی نیست،
مثل میرحسین ھم نیست، اما کسی است که در ھشت سال دولت اش اگرچه یاران نزدیک را از دست داد و روزنامه ھای
ھمسو را در محاق توقیف داشت اما ھرگز خلق و خوی خرد و حقیر رئیس دولت فعلی را در او نمی دیدی که با مخالفان چون
جانیان برخورد کند و زندان ھای وسیع برایشان بسازد و اگر زندان کفاف نداد کل ایران را زندان کند. خاتمی ھیچ اگر نکرد ایران را
خون آشام و شرمنده جھان نساخت.
به یاد دارم روزی را که اقلیت مجلس محافظه کار ھفتم، راه به راه، طرح ھا و لوایح اصلاح طلبان را حذف و بیانیه نبوی و آرمین را
در صحن مجلس، پاره و دانشجویان را روانه زندان می کردند اما خاتمی در ھمان راھروھای پارلمان نامی بر آنان گذاشت که ھمه
.« اقلیت نجیب مجلس ھفتم » ؛ ما خبرنگاران منتقد را انگشت به دھان ساخت
جنش راه سبز - خاتمی؛ عزیزترین متھم دنیا http://www.rahesabz.net/print/8246/
2 von 3 20.01.2010 01:25
ما ھرچه گشتیم ھیچ نجابتی در این اقلیت که با ریاست حداد عادل اداره می شد، نیافتیم اما با گفتن ھمین یک صفت ساده،
گاھی خشم شان را فروکش می کردیم و از آنان نجابتِ نداشته را طلب می کردیم و چه راھھا که باز نمی شد تا گره ای از کار
ملت باز کنند ھمین اقلیت نا نجیب.
به گمانم خاتمی ھیچ اگر نکرد خوب یادمان داده بود که با ادبیات پسندیده و با زبان فاخر می شود گاھی یک بسیجی را رام
کرد تا اسلحه بر زمین بگذارد. در تمام این سالھا که خاتمی و ھواداران اندیشه او غائب بودند، گفتمان پرخاشگرانه احمدی نژاد
چنان بر کشور سیطره یافت که برادر بر برادر رحم نکرد در خیابان ھای شھر.
کسانی که این روزھا نگران سازش خاتمی و زبان تلخی ھای او با افراطیون ھر دو جناح ھستند به گمانم بیش از ھمه باید نگران
آتشی باشند که دارد اھالی نزدیکتر به آتش را می سوزاند.
برای ھمین است که در اوج نگرانی ھای جمعی برای سازش خاتمی، شاھدیم که زجر کشیده ترین زندانیان آزاد شده به دیدار
او می روند و پشت سید به نماز می ایستند. چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید، کسانی که از شکنجه و تعرض و تحقیر در
کشور در امان نیستند، خانه ای جز خانه خاتمی، پناه شان نیست.. پس دایه دلسوز تر از مادر شدن را باید کنار گذارد و گذاشت
آنان که در خانه امنیت ندارند و ھر روز سایه مرگ تھدیدشان می کند مادری برای مام آشفته میھن بیابند تا آبی بر آتش بحران
بریزد و بعد آرام آرام پله ھای دموکراسی را در یک کشور استبداد زده طی کنیم.
در کشوری که اگر ولایت ھم با دگر اندیشان ھمراه شود، توپ خانه ھای سپاه، راه عبور از ولایت را ھم خوب بلد است که
چگونه ملت و ولایت را یکجا به آتش بکشند!
در کشوری که نه ھاشمی قدرتی در سپاه و نھادھای نظامی دارد و نه خاتمی و میرحسین؛ و سایه افراطی گری بخش ھایی
از نھاد ھای نظامی بر سر فعالان سیاسی چنان سنگین است که پاکستانی و افعانستانی شدن کشور دیگر یک فرض نیست و
به حقیقت نزدیک شده است، دیگر راھی باقی نمی ماند جز آنکه رھبران متفاوت جنبش، مکمل ھم شوند و یکی صحبت از تغییر
قانون اساسی کند (کروبی) و دیگری احترام به امام(موسوی) و دیگری نیز احترام به "اصل" ولایت فقیه (خاتمی) تا اول، خوی
خشونت کسانی که می خواھند به بھانه امام و ولایت کشوری را ویرانه و مردمی را به خاک و خون بکشند آرام گیرد و سپس در
یک روند مسالمت آمیز راھی برای مطالبات واقعی مردم گشوده شود.
یادمان باشد که این روزھا زندان ھا پر است از فعالان سیاسی و رسانه ای و دانشجویی؛ دیگران که آزاد ھستند ھم سایه
احضار و زندان چون شمشیر داموکلس بالای سرشان است و ترور استاد علی محمدی و شھید موسوی نیز ثابت کرد که می
شود ھرکسی در ھر جایگاھی در ایران ترور شود و بعد بدون ھیچ پیگیری قضایی و امنیتی اعلام کرد که مسئولیت خون شان با
اسرائیل و آمریکا است.
خاتمی مثل ھمه سیاستمداران متھم است به کوتاھی؛ اما یادمان باشد متھمان واقعی کسانی ھستند که دست شان به خون
ھم وطنان بی گناه مان آلوده است باید برای جلوگیری از آلوده ترشدنِ بیش از اندازه این دستھا فکری کرد.
یادم ھست برای آخرین روز ریاست جمھوری سید محمد خاتمی برای روزنامه ھمبستگی مطلبی نوشتم تحت عنوان خدا حافظ
عزیزترین متھم دنیا. و ھمان روز عرب سرخی عصو سازمان مجاھدین انقلاب که آن روزھا آزاد بود ھنوز، به روزنامه زنگ زد تا
بگوید: برای عزیزترین متھم دنیا خیلی زود دلتنگ می شویم وقتی متھمان واقعی، جان مان را بگیرند!
در کشوری که سایه مرگ بر سر معمولی ترین آدم ھای یک جنبش تا رھبران یک جنبش سنگینی می کند باید صبور بود و به
بزرگان جنبش نیز اعتماد کرد تا از دل این فاجعه، مردی از خویش برون آید و کاری بکند..
جنش راه سبز - خاتمی؛ عزیزترین متھم دنیا

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen