دوستان عزیز به وبلاگ ناکجا آباد خوش آمدید

Donnerstag, 24. Dezember 2009

وقار سبزها و یاس تمام عیار کودتاچیان


وقار سبزها و یاس تمام عیار کودتاچیان
از دولت کودتا چیز زیادی باقی نمانده است. نگاهی به رفتار کودتاچیان پس از وفات آیت الله منتظری، محو شدن تدریجی دولت را نشان میدهد. دولت دیگر توان برخورد از موضع دولت را ندارد، بلکه به تدریج به یک دار و دسته جاهل یا خلافکار تبدیل میشود. موسوی و کروبی مانند دو مقام رسمی، عزای عمومی اعلام میکنند، گویی دولت اصلا وجود ندارد. مردم به سمت قم حرکت میکنند و مواجب بگیران دولتی که در مسیر و در مراسم انجام وظیفه میکنند، دقیقا از الگوی رفتاری جاهلان و چاقو کشان پیروی میکنند.

دولت، به مثابه نهاد مسئول اداره امور جامعه، تعاریف و عرصه های متعددی دارد که مهم ترین آن در ذهن شهروندان است. در حال حاضر از این موجودیت ذهنی هیچ اثر باقی نمانده است و دولت کودتا و پشتیابان حکومتی اش در حال حاضر خلاصه شده اند در: بخشی از نیروهای مسلح، شبه نظامیان، آدم ربایان، بخشی از قوه قضائیه، مدیران صدا و سیما، و کسانی که در سازمانهای مخابراتی حضور دارند و در روند اینترنت اخلال ایجاد میکنند. اکنون مدتی است که دیگر نخبگانی مثل جواد لاریجانی، احمد توکلی، صفار هرندی و دکتر حداد عادل، سکوت پیشه کرده اند و رهبر نظام خود به تنهایی از خودش دفاع میکند! سناریوی پاره کردن عکس نتوانست جناح حاکم را از موضع تدافعی خارج کند و اکنون این لشکر شکست خورده فقط و فقط به یک صورت میتواند خود را دولت بداند، و آن ادعای حفظ "امـــنـیـت" است. اعمال تحریک آمیز و سخنان توهین آمیز روزهای اخیر هم تلاشهایی مذبوحانه است برای آن که مردم تحریک شوند و دست به خشونت بزنند تا جناح نظامی تحت عنوان دفاع از نظم و امنیت به صحنه باز گردد. اکنون با قاطعیت میتوان گفت که کودتاچیان هیچ شانسی ندارند جز این که مردم سرخورده شده و به این نتیجه برسند که تجمعات و تظاهرات مسالمت آمیز چاره ساز نیست و از ادامه راه منصرف شوند. آنها نمیتوانند اعتراضات را سرکوب کنند، به همین دلیل تلاش میکنند مردم را عصبانی کنند.

شهروندان را مطرب و رقاص مینامند، رهبران جنبش سبز را منافق، دیکتاتور یا کودتاچی لقب میدهند و مزدوران هم با شکستن شیشه، حمله به ماشین ها و ساختمانها تلاش میکنند مردم را عصبی کنند. این آخرین حربه کودتاچیان است و بیانات بی ربط فرماندهان نظامی در خصوص مهندسی امنیت و داشتن "طرح" سرکوب، مهملاتی است که فقط به منظور ایجاد تنش و ارعاب بیان میشود. کودتاچیان برای برخورد با شهروندانی که همدلانه برای دفاع از حقوق یکدیگر تلاش میکنند، هیچ طرح و برنامه ای جز تحریک، دشنام و باتوم ندارند. آنها نمیتوانند رهبران جنبش سبز را دستگیر کنند، حتی جرئت دست زدن به موسوی را در خود نمیبینند و نقطه اوج طرح های مهندسی امنیت شان این است که شیشه اتوموبیل موسوی را طوری بشکنند که به خود وی آسیبی نرسد. در واقع بخش عمده جنگ روانی کودتاچیان، همواره این بوده است که سبزها را تحریک و عصبی کنند. آنها در این مسیر از سخنرانانی همچون جواد لاریجانی و صفار هرندی استفاده کردند، در خبرگزاریهای و صدا و سیمای انحصاری مسائل تحریک آمیز بیان کردند، زنان و دختران را به صورت هدفمند مورد هجوم قرار دادند، به رهبران جنبش سبز توهین کردند، اما سبزها هشیاری و خونسردی خود را حفظ کردند، چرا که از پیروزی خود مطمئن هستند و به کودتاچیان فرصت نمیدهند که رفتار شهروندان را تغییر دهند یا شیوه اعتراضات را تعیین کنند. هر قدر عصبانیت و خشونت کلامی کودتاچیان بیشتر شود، هر قدر الفاظی مانند خس و خاشاک یا مطرب و رقاص بیشتر بر زبانشان جاری شود، نشانه این است که مسیر جنبش سبز درست بوده و عمق وجود کودتاچیان را سوزانده است و باید بر آن پافشاری کرد.

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen